

هماندیشی، كارآفريني، توسعه و عقلانيت اقتصادي
هماندیشی، كارآفريني، توسعه و عقلانيت اقتصادي
رضا پدیدار، رئیس کمیسیون انرژی و محیط زیست اتاق بازرگانی تهران در یادداشتی به تبیین و تشریح مساله کارآفرینی و ویژگیهای یک کارآفرین پرداخته است.
افزايش بيرويه جمعيت در قرن ۱۹ و ۲۰ و عدم ساماندهي مناسب آنها موج فزاينده بيكاري را در سراسر جهان به همراه داشت و تقريباً در اكثر جوامع، بيكاري به عنوان يكي از اصليترين بحرانها نمود پيدا كرد. در آن زمان سیاستگذاران و سیاستمداران با روشهاي مختلفي به مقابله با بيكاري و مديريت اين بحران پرداختند. آنچه حائز اهميت بود، اينكه همه در يك موضوع و آن هم توسعه كارآفريني به عنوان موتور رشد و توسعه اتفاق نظر داشتند . به همین سبب، اقتصاددانان براي نخسين بار در نظريههاي خود به ضرورت كارآفريني پرداختند و دانشگاههاي بزرگ جهان، آموزش و ترویج تفكر كارآفريني را در اولويت خود قراردادند. در نهايت اعلاميهاي در اين زمينه در اكتبر ۱۹۹۸ زير نظر يونسكو در پاريس صادر شد كه به موجب آن، توسعه مهارت و ابتكارهاي كارآفريني بايد در زمره آموزشهاي دانشگاهي قرار ميگرفت. علاوه بر آن، در كشورهاي در حال توسعه نيز سازمانهايي براي ترويج كارآفريني ايجاد شد و با توجه به پديده جهاني شدن، كارآفريني از نقطهاي به نقطه ديـگر منتقل شد و به عنوان يك فرهنگ جهاني خودنمايي كرد.
در اين ميان نقش و اهميت خانواده به عنوان كانون انديشه نوگرايي در ايجاد روحيه خلاقيت و نوآوري در افراد، گسترش روحيه كارآفريني و توسعه كسب و كار جديد در جامعه انكارناپذير است. چرا كه خانواده از نظر كمي و كيفي به پرورش روحيه و خلق ايده و كار در افراد ميپردازد. از این رو، تحقق كارآفريني مستلزم توجه ويژه والدين به ویژگیهای فردي فرزند از هنگام تولد تا زمان تكوين شخصيت اوست. اگر والدين، فرزند را به سمت و سويي ترغيب كنند تا برای این فرد، دستيابي به منافع اقتصادي ناشي از كار و تسخير فضاهاي جديد ارزش تلقي شود، چنين طرز تلقي از دنياي پيرامون، ذهن او را نسبت به خلق ايدههاي نو و استقلال اقتصادي و كسب موفقيت دگرگون ميسازد. خانواده ميتواند عنصر پويايي و تحرك را به ژرفاي وجود افراد تحت نفوذ و وابسته بر خود تزريق كند. به شكلي كه فرد و جامعه در محيطي هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهاي اجتماعي نوآورانه شكل گيرد. شايد اولين و مهمترين نظريه مربوط به زمينههاي رواني كارآفرينان توسط «ديويد مكلند» در سال ۱۹۶۰ مطرح شد. او بيان ميكند كه كارآفرينان افرادي هستند كه نياز فراواني به موفقيت دارند و مخاطرات بالايي را ميپذيرند و چنين ريسكهايي آنان را به فعاليت مداوم تحريك ميكند . ايشان هميشه ريسكپذيرند. نيازي نیست كه آنها هميشه مخترع باشند بلكه به سادگي ميتوانند نياز ديگران را با ايدهاي نو برطرف كنند.
امروزه بيشتر مطالعات كارآفرينان مبتني بر موردكاوي است و بسياري از اقتصاددانان و دانشمندان برجسته روي اين مساله مطالعه كردهاند . به طور مثال «شولتز» كارآفريني را توانايي مقابله با عدم توازن ميداند و نه توانايي پرداختن به ابهامات. «مالسينر» معتقد است ريسكپذيري نقطه ثقل مفهوم كارآفريني است. «لينگ و هربرت» براي ارائه تعريفي از كارآفريني به يكپارچهسازي مفاهيمي چون ريسك، ابهام، نوآوري، درك و تغيير ميپردازند. آنان كارآفرين را به عنوان فردي معرفی ميكنند كه متخصص پذيرفتن مسئوليت، اتخاذ تصميمات قانوني كه بر محل، نوع و استفاده از كالاها و منابع يا نهادها تاثير ميگذارد، است. «پيتر دراكر» كارآفريني را منظري براي تغيير ميداند، برای کسی كه هميشه در جستوجوي تغيير است. از نظر او کارآفرین نسبت به تغییرات واكنش نشان ميدهد و آن را يك فرصت و شانس قلمداد میکند. او در درجه اول مديريت كارآفريني را پاسخي به نوآوري و تمايل به تغيير را يك فرصت ميداند و در عین حال، معتقد است معيارهاي سيستماتيك براي ارزيابي عملكرد يك شركت به عنوان يك كارآفرين يا نوآور حياتي بوده و هدف از آن توسعه عملكرد است و سوم آنكه ساختار سازماني را مناسبترين موقعیت براي ايجاد فضاي كارآفريني ميداند.
«تامپسون» ۱۰ نکته كليدي راجع به كارآفريني بيان ميكند كه شامل:
- متمايز كردن فرد كارآفرين از ديگران
- بهرهبرداري و موضعيابي از فرصتها
- يافتن منابع مورد نياز
- ايجاد ارزش افزوده
- شبكهسازي اجتماعي و مالي
- دانش علمي داشتن
- خلق سرمايه مالي، اجتماعي و هنري
- داشتن مديريت ريسك
- داشتن قاطعيت و اراده در مواجهه با ناملايمات
- در برداشتن خلاقيت و نوآوری
كارشناسان و نظريهپردازان بر ضرورت توسعه كارآفريني تاكيد ويژه دارند و در عصر جهاني شدن نقش آن را در تحول اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي كشورها بسيار حائز اهميت ميدانند. با توجه به ويژگيهاي خاص كارآفريني ، تعاريف مختلفي ميتوان براي آن بيان کرد:
- كارآفريني فرآيندي است كه فرد كارآفرين با ايدههاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد و بسيج منابع، مبادرت به ايجاد كسب و كار و شركتهاي نوآور و رشديابنده كرده كه توام با پذيرش مخاطره و ريسك است و منجر به معرفي محصول يا خدمت جديدي به جامعه ميشود.
- كارآفريني فرآيندي است كه منجر به ايجاد رضايتمندي و يا تقاضاي جديد میشود و يا فرآيند ايجاد ارزش از تشكيل مجموعه منحصر به فردي از منابع به منظور بهرهگيري از فرصتها تعریف میشود. طي تحقيقات به عمل آمده از هر ۱۱ نفر در دنيا يك كارآفرين وجود دارد كه ۶۵ درصد از اين كارآفرينان سرمايه راهاندازي كسب و كار را خود فراهم ميكنند. كارآفرينان به عنوان خون حيات بخش نوآوري و ارزشآفريني به تقويت اقتصاد و اعتلاي جامعه كمك ميكنند.
ميتوان در بیان مهمترين ويژگيهای كارآفرينان به موارد زیر اشاره کرد:
- نياز به توفيق، تمايل به انجام كار در استانداردهاي مالي در جهت موفقيت در موقعيتهاي رقابتی
- عقيده و باور نسبت به كنترل وقايع خارجي
- ريسكپذيري كه فرد بتواند مخاطرات معقول را از طريق تلاش شخصي مهار كند
- نياز به استقلال به عنوان نيروي برانگيزاننده كه منجر به آزادي عمل فرد ميشود
- خلاقيت كه همان توانايي خلق ايدههاي جديد است كه به توليد محصول و يا خدمتي جديد منجر ميشود. در واقع خلاقيت نيرويي است كه در پس نوآوري نهفته است.
- قدرت تحمل ابهام در صورت عدم موفقيت و توانايي ادامه حيات
آخرين گزارش ديدهبان جهان كارآفريني که در ابتداي سال جاري ميلادي منتشر شد، نشان میدهد که بيش از ۷۳ ميليون نفر از ۸۷۴ ميليون نفر نيروي كار در سراسر دنيا به فعاليت كارآفرينانه مشغول هستند و اين رقم معادل ۳.۹ درصد جمعيت بزرگسالان است. تقريباً تعداد کارآفرینان مرد 2 برابر تعداد كارآفرينان زن است. معمولاً كساني به كارآفريني دست ميزنند كه داراي تحصيلات متوسطه هستند و كساني كه تحصيلات بالاتري دارند بيشتر در فعاليتهايي كه با مخاطرات بيشتري روبرو است مشغول ميشوند. در كشورهای پيشرفته يكی از ابزارهای كارآفرينان اينترنت است.
منبع:اتاق بازرگانی تهران
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*
امتیاز شما