

كاهش هزينه خلق پول با رفتار متقارن
كاهش هزينه خلق پول با رفتار متقارن
حسين دروديان(دكتراي اقتصاد دانشگاه تهران و پژوهشگر اقتصادي)
پول در جامعه امروزي از دو منظر حائز اهميت است؛ از حيث توليد كه دغدغه اقتصاددانان نيز همين است و از حيث واسطه بودن براي انجام معاملات. پول به دليل امكان نهادي و اعتبار براي اكتساب عوامل بيكار توليد و به كار گرفتن آنها در جهت توليد و خلق ارزش حائز اهميت است. البته پول از حيث توزيعي نيز داراي اهميت است. نظام پولي چينشي از روابط قدرت در جامعه و اقتصاد است كه چگونگي اين چينش براي اقتصاددانان حائز اهميت است. بر خلاف آنچه تصور ميشود، بخش عمده پول در كشور مخلوق حاكميت نيست بلكه بخش خصوصي است كه بخش مهمي از خلق پول را به خود اختصاص داده است. براي اينكه بهتر مفهوم خلق پول را بشناسيم بايد ابتدا تصوري از چيستي آن داشته باشيم. عموم مردم تصور ميكنند پول يك شيء درحال گردش است درحالي كه چنين تصوري در مورد پول اشتباه است. حتي مردم درخصوص سپردههاي بانكي نيز به قابليت تبديل آنها به اسكناس توجه دارند اما در حقيقت پول عبارت است از ثبتهاي حسابداري. در اين تعريف، پول تنها يك عدد است كه رابطه بدهكار بستانكار را بازنمايي ميكند. با اين تعريف پول، بايد در برخي مفاهيم هم بازنگري كرد. نخست اينكه ديگر تقدم سپرده بر وام معنا ندارد. سيستم بانكي ميتواند وام دهد بدون اينكه سپردهيي داشته باشد. اگر پول يك شيء درحال گردش بود، بانك به هيچ عنوان نميتوانست چنين كاري كند. حال اينكه بانك ميخواهد وام دهد يا نه بستگي به سودآوري آن دارد. نكته ديگر اين است كه بانك واسطهگري نميكند. واسطهگري در مورد سكه و اسكناس معنا دارد. اما با تعريفي كه از پول ارائه داديم، بانك پول را از يك فرد دريافت نميكند تا به فرد ديگري وام بدهد به اين معني كه بانك از سپرده وام نميدهد. در اينجا پول يك شيء نيست كه بانك آن را از بخشهاي مختلف جمعآوري كند و به بخشي ديگر وام بدهد بلكه بانك اين كار را تنها با يك فشار ساده بر دكمه كيبورد انجام ميدهد. تقدم پسانداز بر سرمايهگذاري نيز بايد در اين چارچوب مورد بازنگري قرار گيرد. بدين معنا كه در دنياي اعداد اين طور نيست كه الزاما بايد پساندازي صورت گيرد تا سرمايهگذاري انجام شود بلكه ممكن است مصرف بيشتر باعث افزايش سرمايهگذاري شود. پسانداز منابع بيروني بنگاهها را افزايش ميدهد و مصرف باعث افزايش منابع دروني بنگاهها ميشود. اين مفاهيم از تبعات ماهيت متفاوت پول است. بر اين اساس اينكه گفته ميشود با كاهش نرخ سود بانكي، پول از بانكها بيرون ميآيد بيمعني است. پول يك شيء نيست كه از بانك خارج شود. تنها حساب يك نفر كم و حساب فرد ديگري بيشتر ميشود تا توازن برقرار شود.
در هرم پولي، سند بدهي دولت در راس قرار گرفته و در ردههاي پايينتر به ترتيب سند بدهي بانك و سند بدهي غيربانكي نظير بنگاهها و عموم مردم قرار گرفته است. براساس اين هرم، فعالان هر سطح براي تسويه بدهيشان نميتوانند از سند بدهي خود استفاده كنند بلكه بايد از سند بدهي ديگري استفاده كنند. بر اين اساس هر چه به سمت راس هرم حركت ميكنيم ريسك كمتر و نقدشوندگي بيشتر ميشود. در اين ميان ارزش و اعتبار تمام اسناد بدهي به پول حكومت برميگردد. بدهي بانكها به پول حكومت قابل تبديل است و به همين دليل است كه بدهي بانك براي ما واجد ريسك نيست. هر چند اين موضوع رسما اعلام نميشود اما بارها دولت اعلام كرده كه مردم از سپردهگذاري در موسسات اعتباري غيررسمي جلوگيري كنند چراكه در اين خصوص اگر ضرري متحمل شوند، دولت مسووليتي در قبال آن نخواهد پذيرفت بنابراين ميتوان دريافت كه دولت بانكهاي رسمي را تضمين ميكند. وقتي بانكي اقدام به وام دادن ميكند در حقيقت يك سپرده جديد ايجاد و آن را شارژ ميكند و وامگيرنده هيچ ريسكي را احساس نميكند تا بخواهد پول را الزاما به صورت اسكناس تحويل بگيرد بنابراين سپرده جديد به معني پول جديد است كه در بانكها خلق ميشود. حال اينكه بانكها اين كار را ميكنند يا نه به سودآوري بستگي دارد. نقطه تعادل خلق پول جايي است كه منافع خلق پول با هزينههاي آن برابري كند. منافع وامدهي، بهره يا بازدهي است كه بانك انتظار دارد در ازاي ارائه تسهيلات دريافت كند كه قابليت بازپرداخت نيز در اين ميان تعيينكننده است. هزينه وامدهي هم قيمت دسترسي به ذخاير است. در اين سازوكار، بانكها براي پرداخت بدهي خود بايد از اسناد بدهي دولت استفاده كنند. همه بانكها نزد بانك مركزي سپرده دارند بنابراين بانك بدهكار براي پرداخت بدهيها بايد داراييهاي خود را به بانكهايي كه از او چك دارند، تمليك كند. در اين ميان دو حالت وجود دارد. يا بانك ذخاير اضافي دارد يا ندارد. اگر بانكي ذخاير اضافي نزد بانك مركزي داشته باشد، ميتواند از ذخاير اضافي خود استفاده كند اما اگر ذخاير اضافي نداشته باشد بايد ذخاير جديد ايجاد كند. ايجاد ذخاير هم ميتواند با سپردهگيري انجام شود. همچنين بانك ميتواند بخشي از داراييهاي خود را به فروش برساند كه اين دارايي ميتواند دارايي ثابت يا وامهايي باشد كه پيشتر بانك داده است. همانطور كه ميبينيم با مفهومي كه از پول ارائه شد در اين چارچوب اگر همه بانكها اقدام به بسط وام دادن كنند، هزينه خلق پول در بانكها به شدت كاهش مييابد. درست است كه با اعطاي وام، بانك انتظار دارد كه به بانكهاي ديگر بدهكار شود اما اگر همه بانكها درخصوص وامدهي متقارن و متوازن عمل كنند درحالي كه بانكي با ارائه وام به بانك ديگر بدهكار ميشود به همان نسبت از بانكهاي ديگر اعطا كننده وام طلبكار هم ميشود و بدينترتيب توازن برقرار ميشود بنابراين اگر رفتار بانكها متقارن و متوازن باشد، موانع پيش روي بانكها براي خلق پول به طرز معنيداري كاهش پيدا ميكند.
منبع:تعادل
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*
امتیاز شما