تغییر رویکردها، شرط کارآمدی مدیران جدید اقتصادی

تغییر رویکردها، شرط کارآمدی مدیران جدید اقتصادی

عباس آرگون

 تغییر مهره هایی در بدنه اقتصادی دولت هرچند لازم اما در شرایط کنونی کافی نیست چراکه بیش از تغییر افراد در پست های مدیریتی مختلف به تغییر رویکردها و سیاست های اقتصادی نیاز داریم. اصلاح رویکردها به تغییر اقتصادی می انجامد نه تغییر افراد و اگر سیاست ها و رویکردهای مدیران جدید همان باشد که مدیران سابق با آن کار را پیش می بردند. درواقع افراد تابع سیاست ها هستند و نتیجه و خروجی آنچه از مدیران سابق دیدیم هم شرایط امروز است.

در کنار تغییر مدیران به اصلاحات ساختاری نیاز داریم و اگر به رویکرد را عوض نکنیم، به تغییرات حداقلی می رسیم که اصلاحات مورد نظر را به دست نمی دهد و شکل مسکن را برای اقتصاد پیدا می کند. از مصادیق مهم در زمینه اثرگذاری سیاست های غلط و رویکردهای اشتباه مدیران اصرار دولت بر نرخ 4 هزار و 200 تومان برای دلار و حذف بازار ثانویه ارز در ماه های گذشته بود. دولت علی رغم مخالفت بخش خصوصی و بدون توجه به مشاوره های این بخش نرخی را برای دلار تعیین کرد که با واقعیت های ارز در اقتصاد کشور فاصله ای قابل توجه دارد. اکنون برای مهار پیامدهای ناگوار تصمیم قبلی باید بسیاری از مولفه های دیگر اقتصاد ایران را دستکاری کرد و تعادل اقتصاد را بهم ریخت. مشکلات امروز در اقتصاد ایران ناشی از عدم پذیرش واقعیت های اقتصاد خودمان است.

از دیگر مصادیق رویکردهای اشتباه دولت دستوری عمل کردن به ویژه در مورد شاخص های اقتصادی است. از جمله آن ها پایین نگاه داشتن دستوری نرخ تورم و ارز است در حالیکه این نرخ ها تابع شرایط اقتصادی است نه تمایل مدیران.  طی سال های گذشته تورم بالای 50 درصد را تجربه کردیم و نرخ ارز هم باید متناسب با آن تغییر می کرد اما نکرد. ارز در سال های بعد از این میزان تورم بالاخره کاستی گذشته را جبران کرد.

سیاست های دولت در زمینه نقدینگی دیگر نمونه قابل اشاره است. رشد فزاینده نقدینگی نگران کننده است اما سیاست های دولت به گونه ای شکل گرفته که به نظر حساسیت این موضوع را درک نمی کند. اصلاح نظام بانکی به منظور تشویق فعالیت های مولد از جمله اقداماتی است که مغفول مانده و بیشتر واسطه گری که عایدی برای اقتصاد ندارد، مورد توجه قرار می گیرد.

منبع:اتاق بازرگانی تهران