

بخشی از رسیدن به برجام ناشی از فشار اقتصادی بود
بخشی از رسیدن به برجام ناشی از فشار اقتصادی بود
قدرت اقتصاد امروز بيش از حوزه سياست است و امروز سياست، قدرت خود را از اقتصاد ميگيرد و كشورهايي در جهان اقتدار سياسي دارند كه در حوزه اقتصاد صاحب اقتدار باشند.
محسن رنانی:
در شرايطي كه نگرانيها از پيامدهاي ردصلاحيتها همچنان ادامه دارد و اظهارنظرهاي متفاوتي در اين رابطه به گوش ميرسد، محسن رناني، اقتصاددان و عضو هيأت علمي گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان با انتشار نامهاي سرگشاده با عنوان «آینده ایران در دستانی لرزان» نسبت به تبعات اقتصادي اين اقدام هشدار داد.
رناني در اين نامه تأثير حذف بخش بزرگي از اصلاحطلبان را از سوي هيأتهاي ناظر منتج به عدممشاركت مردم و تعميق ركود در آينده اقتصادي كشور عنوان ميكند و معتقد است چنين اقدامي از سوي جناح مقابل با هدف تضعيف دولت رخ ميدهد. نامه اين اقتصاددان بهصورت كامل ديروز در سايت او www.renani.ir منتشر شده است.
تعميق ركود با انتخاباتي غيرفراگير از مردادماه با توجه به شرایطی كه در كشور شكل میگرفت و گفتوگوهایی كه درباره انتخابات بین جناحها و فعالان سیاسی بود این نگرانی در من ایجاد شد كه انتخابات، بسیار خطیر و تأثیرگذار بر آینده اقتصاد ایران باشد. نگران بودم كه این انتخابات به یك بیثباتی جدید در فضای سیاسی ایران بینجامد كه اگر چنین شود این بیثباتی به فضای اقتصادی كشور نیز منتقل خواهد شد و فضای كسبوكار كشور را در ابهام میبرد و اگر چنین شود اقتصاد ایران كه اكنون در تردید است كه خود را از ركود دربیاورد یا نه دوباره به سطح عمیقتری از ركود خواهد رفت. اگر چنین شود دستكم در دو تا سه سال آینده امكان خروج از ركود نیست و اگر ركود با همین شدت ادامه بیابد كمكم با زنجیرهای از تعطیلیها و ورشكستگیها روبهرو میشویم و صدها هزار بیكار جدید به هشت میلیون بیكار كنونی افزوده خواهد شد و ممكن است به مسائل جدید اقتصادی و اجتماعی برخورد كنیم. برایناساس گفتوگوهایی را در قالب ٣٠ نشست با تعدادی از فعالان هر دو جناح و البته فعالان مستقل دانشگاهی آغاز كردم. گمان میكردم این گفتوگوها بتواند به گفتوگویی فراجناحی و ملی منتج شود برای اینكه از شرایط شكننده قبل خارج شویم و این انتخابات نقطه عطفی برای این همگرایی شود اما متأسفانه دیدم این ظرفیت هنوز در دو طرف وجود ندارد و هنوز مسائلی در میان هست كه اجازه نمیدهد نخبگان سیاسی كشور درباره اوضاع حاد و خطیر ایران بنشینند و با یكدیگر گفتوگو كنند. وقتی با رویكرد و برخورد هیأتهای نظارت بر انتخابات روبهرو شدم كه نزدیك به ٦٠ درصد كاندیداها رد صلاحیت شدند، احساس كردم اولین گام از پیشبینی من محقق میشود و اگر انتخابات با حذف بخش زیادی از جامعه شكل بگیرد، این انتخابات میتواند آغازی برای پیدایش مشكلات اقتصادی در كشور يا حتی به تعویق انداختن خروج و تعمیق ركود باشد؛ بنابراین وظیفه خود دانستم كه به شورای نگهبان به عنوان نگهبانان قانون اساسی و حافظان منافع ملی نكاتی را ارائه و زنهارهایی را بدهم و دغدغههایی را منتقل كنم به این امید كه این شورای نگهبان در بازنگری نهایی بخش بزرگی از حذفشدگان را كه نمایندگانی از بخشهای جامعه هستند به بازی برگرداند تا یك انتخابات فراگیر و همراه با همبستگی ملی را شاهد باشیم. انتخابات دوقطبی، چه دو جناح حضور یابند و تنش ایجاد كنند و جامعه را به سمت دوقطبیشدن ببرند چه یك جناح با ابزارهای مختلف یك جناح را حذف كند، انتخابات دوقطبی است. حذف، نمودی از دوقطبیبودن است. بنابراین حذفكردن اعلام پیشاپیش آن است كه بازی دوقطبی است. امیدوارم شورای نگهبان در یك بازنگری جدی در نظرات هیأتهای نظارت، این پیام را پس بگیرد تا این پیام به جامعه مخابره نشود كه انتخبات دوقطبی است. در شرایط كنونی كه ٦٠ درصد كاندیداها حذف شدهاند، دو حالت رخ میدهد؛ یا جامعه هجوم میبرد به یك رأی اعتراضی كه به یك رفراندوم تبدیل میشود و خوب نیست نظام سیاسی یك انتخاباتی كه قرار است تعدادی نماینده در آن انتخاب شوند را به یك رفراندوم بدل كند. حالت دیگر آن است كه مردم دچار یأس و سرخوردگی میشوند و اصولا در انتخابات شركت نمیكنند. در این صورت ممكن است یك جناح با طیب خاطر وارد مجلس شود، خواه با رأی پایین، خواه با رأی بالا، اما نكته آن است كه رأیدهندگانی كه سرخورده شدهاند، در آینده از مشاركت در فرایندهایی كه كشور برای بازسازی و عبور از بحرانها به آن نیازمند است، خود را كنار بكشند و كشور را از آن خود ندانند. در این صورت ما با عدممشاركت ملی روبهرو خواهیم شد كه نمونههای آن را در گذشته دیدهایم. بنابراین این یأس بسیار خطرناك است. به همین خاطر به شورای نگهبان و تمام مقامات مؤثر نظام توصیه میكنم یك انتخابات فراگیر كه نماینده همه بخشهای جامعه باشد، راهاندازی كنند و هم به جناحهای سیاسی میگویم یگانهراه برای اینكه دموكراسی نوپای كنونی را به ثمر بنشانیم آن است كه مشاركت جدی مردم را داشته باشیم و نگذاریم مجلس آینده مجلسی متشكل از تندروان و افراطیون شود. دولت كنارهگيري كنداگر به برجام رسيديم، بخشي از آن ناشي از فشار اقتصادي بود. قدرت اقتصاد امروز بيش از حوزه سياست است و امروز سياست، قدرت خود را از اقتصاد ميگيرد و كشورهايي در جهان اقتدار سياسي دارند كه در حوزه اقتصاد صاحب اقتدار باشند. بنابراين بدونشك اقتصاد خود را تحميل خواهد كرد. اقتصاد خود را در نظامهايي تحميل نميكند كه نظامهايي كاملا بسته و نظامي باشند كه اصولا چيزي به نام نهاد مدني در جامعه وجود نداشته باشد. جامعه در يك فشار اقتصادي رو به اضمحلال خواهد رفت و كاري نميتواند بكند مگر اينكه سر به شورش برآورد، مانند كره شمالي امروز. در هر كشوري كه بهطور كامل بسته نباشد و نهاد مدني وجود داشته باشد، اقتصاد تعيينكننده نهايي است. مسئله امروز همين است. درحاليكه نظام سياسي ما با جهان گفتوگو و تعامل ميكند و بايد متوجه شود كه در داخل هم بايد به تعامل برخيزد. در داخل اگر به يك گفتوگوي فراگير ملي دست نزنيم و يك تفاهم ملي درباره مسائل جدي برقرار نكنيم، با آغاز مشكلات اقتصادي، جامعه در آن مشاركت نخواهد كرد. مگر نبود زماني كه درخواست دولت يازدهم براي انصراف از دريافت يارانهها مطرح شد، جامعه به آن وقعي نگذاشت. اين نشانهاي از آن است كه وقتي مسئله درگيرد، الزاما جامعه مشاركت نميكند. اقتدار در آن است كه بتوانيم يك ثبات اقتصادي بلندمدت ايجاد و سرمايه جذب كنيم و اين سرمايهها را به سمت توليد بكشانيم تا بعد در حوزه سياست نيز اقتدار بيشتري پيدا كنيم. دولت بايد با مجموعه حاكميت گفتوگو كند. دولت بايد گفتوگوی جدي كند كه آيا اين روش و منشي كه در ميان برخي از گروهها پس از برجام شكل گرفته، در راستاي تضعيف دولت و به قصد زمينزدن دولت است.دولت نميتواند ركود را مديريت كنددولت توانسته تورم را کنترل کند و در این شکی نیست، اما ممکن است در دورهای سهماهه شواهدی از بهبود را دیده باشیم، اما در پایان سال میتوانیم بگوییم رکود پایان امسال تفاوتی با سال گذشته نداشته است. بنابراین معتقدم دولت هنوز نتوانسته رکود را مدیریت کند و معتقدم مدیریت رکود دست دولت نیست. جنس رکود در اقتصاد ایران جنسی نیست که مدیریت آن دست دولت باشد، بلکه کل نظام سیاسی باید همت کند و آن را مدیریت کند، زیرا امروز با سه سطح رکود روبهرو هستیم. دولت تنها توانسته یک سطح از رکود را با ابزارهای محدود مدیریت کند. اگر بخواهیم هر سه سطح رکود را مدیریت کنیم، لازم است کل نظام سیاسی پشت دولت بایستد. در این نامه اشاره کردهام که سه سطح رکود چگونه اقتصاد ایران را زمینگیر کرده و اگر انتخابات فراگیر شکل نگیرد و افق اقتصادی ایجاد نکند، دستکم دو سطح رکود رفع نخواهد شد. اکنون ایران اگر مراقبت نکند، مستعد است در شرایط فقدان و کاهش شدید درآمدهای نفتی به بحران دچار شود. فساد در طبقه هشتماکنون در کشور فساد بهطور گستردهای در نظام اداری گسترش یافته و به مرز سیستمی و به طبقه هشتم فساد که بالاترینسطح فساد است، رسیده.
دغدغه امروز من دموکراسی نیست؛ اگر میگویم انتخابات فراگیر مسئلهام دموکراسی نیست. آنچه نگران آن هستم برای آینده اقتصاد ایران است که اگر نتوانیم این اقتصاد فروخفته را بیدار کنیم، غرامتهای اجتماعی و سیاسی به دنبال خواهد داشت که همه را با خود خواهد بلعید. بازي سياسي براي كسب منافع اقتصادي
اصولا بازی سیاسی برای کسب منافع اقتصادی است. بازیگران سیاسی میآیند قدرت را کسب کنند تا منافع اقتصادی خود را حفظ کرده یا منافع اقتصادی بیشتری کسب کنند. این روال در تمام دنیا وجود دارد؛ اما کشورهای پیشرفته توانستهاند این بازی را عقلانی و آن را پیشبینیپذیر کنند. اگر این گروهها همکاری نکنند تا کشور به سمت یک انتخابات مشارکتی سیاسی پیش رود، این مسائل به همه آسیب میرساند. اگر ورشکستگی بانکها و بازار سرمایه شروع شد، همه ضرر میکنند. توصیه میکنم همکاری کنید حتی برای حفظ نفع خود. این نگرانی به صورت جدی میان جناح اصولگرا وجود دارد. تنها نکتهای که بود آنها هراس دارند که این نگرانی را به زبان بیاورند و ضرورت آشتی ملی را اعلام کنند زیرا آنها نگرانند از سوی همگنان خود نیز متهم به کوتاهآمدن و مماشات شوند.
منبع: شرق
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*
امتیاز شما