ehdasrd

سود بالاي بانكي و تخريب بازارهاي مالي

سود بالاي بانكي و تخريب بازارهاي مالي

سود بالاي بانكي و تخريب بازارهاي مالي

چندسالي است سود بالاي سپرده ها در سطحي بسيار فراتر از نرخ تورم پرداخت مي شود؛ دليل اين نرخ نامتعادل، رقابت بانک ها و موسسات اعتباري ضعيف تر و گاه بدون مجوز با بانک هاي بهتر کشور است؛ اين پديده اقتصاد ايران را مدام تخريب مي کند: کسب وکارها را از توسعه فعاليت بازمي دارد و مردم را به مشارکت در اقتصاد تشويق نمي کند؛ حتي کارکردن براي بسياري ديگر صَرف نمي کند

حسین عبده تبریزی

فعالان کسب وکار حوزه فعاليتي در اقتصاد ايران نمي يابند که سود ۲۰ يا ۲۵ درصد بدهد و از اين رو نه فقط اخذ تسهيلات ٢٥ يا ٢٨ درصدي براي توسعه کارهايشان صرف نمي کند، بلکه مدت هاست محدودکردن فعاليت هاي جاري و سپرده گذاري در بانک ها برايشان مطلوب تر شده است. به اين دليل، دستيابي به نرخ رشد بالا و اشتغال براي اقتصاد ايران ناممکن شده است. مي دانيم بازده سرمايه گذار عبارت است از نرخ سود بدون خطر به علاوه صرف ريسک خطري که سرمايه گذار مي پذيرد؛ يعني براي پذيرش ريسک کسب وکار مازادي مي خواهد. شگفتا که اين صرف ريسک در سال هاي اخير نرخي منفي داشته است. هرکس که مي خواهد ريسکي را بپذيرد و کسب وکاري را شروع کند، وضعيت بهتري از کسي که پول هاي خود را در بانک سپرده مي کند، ندارد. يعني، آن نرخ سود بانکي که مردم آن را بدون خطر تلقي مي کنند، بالاتر از نرخ بازده هر کاري است که بخواهند شروع کنند.
     اگر فعاليت شرکت هايي را که در رشته هاي متکي به ارز (مثل نفت، گاز و پتروشيمي) کار مي کنند، کنار بگذاريم، فعاليت ريالي با اين نرخ هاي سود بانکي صرف نمي کند. در نتيجه، نرخ سود بالاي بانکي نه فقط نهادهاي مالي، بلکه شرکت ها را هم تخريب کرده است.
     براي بسياري از جوانان فارغ التحصيل دانشگاهي متعلق به خانوارهاي طبقه متوسط نيز کارکردن صرف نمي کند. اينکه هشت يا ١٠ ساعت سر کار بروند و دو ميليون تومان حقوق بگيرند، به فرض آنکه شغلي هم در دسترس باشد، صرف نمي کند. ترجيح مي دهند صد ميليون تومان از والدين و بستگان دريافت و سپرده کنند (يا در صندوق هاي با درآمد ثابت يا اوراق خزانه دولتي بگذارند) و با دريافت ماهانه دو ميليون تومان از محل اين سرمايه گذاري گذران عمر کنند؛ در ظاهر نيز مدعي مي شوند که در بازار سرمايه فعاليت مي کنند و بي کار نيستند. اگر جوان ايراني را با جواني اروپايي مقايسه کنيم که ماهانه دو هزار يورو دستمزد دريافت مي کند، مسئله بيشتر روشن مي شود. اگر اين شخص صدهزار يورو در حساب بانکي خود بگذارد، به سختي ماهانه قبل از ماليات صد يورو سود دريافت مي کند که با دو هزار يورو حقوق ماهانه اش قابل مقايسه باشد. پس، کارکردن براي جوان اروپايي صرف مي کند.
     متاسفانه خانوارهاي طبقه متوسط زيادي در اين سال ها به اخذ سود بالا از بانک ها عادت کرده اند و از قبول ريسک و انجام کار فعال در اقتصاد غافل شده اند. حال اگر همه ملت ايران بتوانند هرچه را دارند نقد و سپرده بانکي کنند و بانک ها نيز سود بالايي به آنان بپردازند، چه اتفاقي در اقتصاد مي افتد؟ هيچ چيزي توليد نمي شود و بانک ها مقدار زيادي دارايي کاغذي پيدا مي کنند. از اين رو، براي خانوارها بايد توضيح داد؛ اينکه جوانان شما بي کارند و درآمد سرانه کشور پايين است، به دليل سودهاي بالايي است که نظام بانکي خارج از توان درآمدزايي خود پرداخت کرده و مي کند.
     سود بالاي پرداختي به سپرده ها، بانک ها را تخريب کرده است، سرمايه بانک ها را زايل و آنها را با زيان مواجه كرده است. بانک هاي بهتر کشور نيز براي رقابت با بانک ها و موسسات اعتباري ضعيف، بازي پرداخت سود بالا را ادامه داده اند. بانک هاي ضعيف براي ادامه بقا اين نرخ ها را مي پردازند و با خود بانک هاي بهتر کشور را نيز تضعيف مي کنند. اين وضعيت امکان تامين مالي را از بانک ها گرفته و بيشتر آنها غير از تمديد تسهيلات قبلي کاري از دستشان برنمي آيد. بسياري از مديران بانک ها حساسيت خود را نسبت به کسب سود از دست داده اند و توجه ندارند که متوسط هزينه پولشان بسيار بالا رفته است.
     تخريب نهادهاي مالي محدود به بانک ها نيست. آرام آرام بيمه ها و بازار سرمايه نيز وارد اين بازي هاي هرمي (پونزي) شده اند. هزاران سرمايه گذار حقيقي در بازار سهام فضايي براي انجام معامله و کسب سود معقول نمي يابند. حاصل کار اين شده که عده اي به سوي معاملات نامعقول، نامتعارف و حتي غيرقانوني گرايش يافته اند. قيمت سهم شرکت کوچک يا متوسطي را در حرکتي دسته جمعي و با استفاده از شبکه هاي اجتماعي و وسايل ارتباط جمعي با طرح شايعه اي بالا مي برند و نهايتا آن سهام را به دستگاهي دولتي، شبه دولتي، خصولتي يا سهام داران تازه کار مي فروشند و از بازار آن سهم خارج مي شوند. يعني چون کاسبي وجود ندارد، عملا به کار خلاف روي آورده اند و توجه ندارند که با اين کار ريشه فرصت هاي آتي بازار سرمايه را هم مي خشکانند.
     به دليل تعدد تخلفات از اين دست، مقام ناظر بازار سرمايه نيز با همه تلاش، توان کنترل و تمشيت همه اين دست کاري ها را ندارد، همان طور که مقام ناظر نظام بانکي در سال هاي گذشته نتوانسته از پس تخلفات گسترده نهادهاي پولي برآيد و کار را به اينجا کشانده است که مي بينيم.
     بنابراين، جاي تعجب نيست که بازار سهام کشور بيشتر تخريب شود، چراکه شرکت هاي بورسي توان رقابت با نرخ سود بالايي را ندارند و چنين امکان سودي را در بخش واقعي اقتصاد ايران نمي يابند و از اين رو بازار سهام در سال هاي اخير دائما در حال تحديد و کوچک شدن بوده است.
     آنچه در سطور بالا گفته شد در صورتي درست است که نرخ تورم در سطح فعلي بماند و رشته کار از دست مسئولان در نرود. اما تورم در کمين است و فاصله چنداني هم با ما ندارد. اگر به دليل تضعيف وضعيت بانک ها و بروز نااطميناني، مردم پس اندازهاي خود را به سمتي ديگر سوق دهند، تورم افسارگسيخته اي چهره مي نمايد و آن گاه ديگر اين نرخ جاري سپرده ها نرخ بالايي تلقي نخواهد شد.

منبع:شرق

 

تعداد بازدید : 878
اشتراک گذاری:
هنوز دیدگاهی ثبت نشده‌است.شما هم می‌توانید در مورد این مطلب نظر دهید

یک نظر اضافه کنید

شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*

امتیاز شما