

لفاظیهای ترامپ خطری ندارد
لفاظیهای ترامپ خطری ندارد
حمید حسینی
انتشار دادههای افزایش واردات نفت چین، بحران در خاورمیانه و اختلاف دولت مرکزی عراق با اقلیم کردستان این کشور، باعث تقویت قیمتهای نفت در بازاری شد که از قبل، نشانههایی از بازگشت توازن پس از سالها عرضه بیش از حد، در آن دیده میشد. همچنین بهدنبال تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، مبنی بر اعلام عدمتایید پایبندی ایران به توافق برجام قیمت نفت روز جمعه به بالاترین رقم در ماه اکتبر رسید. این درحالی است که وزیر نفت کشورمان ابراز امیدواری کرده است سیاستهای اخیر ترامپ تاثیری در تمایل شرکتهای خارجی برای مذاکره نفتی با ایران نداشته باشد. حمید حسینی، کارشناس انرژی و عضو اتاق بازرگانی ایران، در مورد تاثیرگذاری این موضعگیری ترامپ بر تمایل مذاکرات شرکتهای خارجی با ایران در گفتوگو با «آرمان» میگوید: «اکنون زود است که بخواهیم در مورد این موضوع قضاوت کنیم. تنها صحبتها و لفاظیهای ترامپ در این مساله تاثیرگذار نیست. اگر اداره خزانهداری آمریکا علیه اشخاص، افراد و بانکهایی که با ایران رابطه تجاری دارند، تحریمهایی را وضع کند، میتوانیم بگوییم روی قراردادهای فعلی ما اثرگذار خواهد بود و تامین مالی از کشورهای اروپایی برای ما بسیار سخت میشود.»
تحولات عراق و اختلافاتی که بین بغداد و مقامات اقلیم کردستان پیش آمده و همینطور سخنرانی اخیر ترامپ و سختگیرانهترشدن موضع آمریکا در قبال توافق هستهای ایران چه تاثیری بر بازار جهانی نفت و قیمتهای آن داشته است؟
اتفاقاتی که در کردستان عراق افتاده است، اگر به قطع روابط تجاری ترکیه با اقلیم کردستان منجر شود و ترکیه انتقال خط لوله کرکوک-جیهان را متوقف کند، قطعا میتواند بر بازار جهانی نفت تاثیر داشته باشد و روزانه حدود 550هزار بشکه نفت از بازار جهانی خارج شود. این نهتنها بر جنبه عرضه و تقاضا در بازار اثر میگذارد، بلکه بهلحاظ تنش سیاسی که در دنیا اتفاق میافتد، عاملی میشود تا بر قیمتها اثر بگذارد. نفت سیاسیترین کالاست و از مسائل سیاسی و روابط بینالملل تاثیر میپذیرد. گاهی به دلیل همین تاثیرپذیری از شرایط سیاسی در بالاترین قیمت خود قرار میگیرد. اخیرا از دلایل افزایش قیمت نفت همین تهدیدهای ترامپ در مورد برجام، بحران عراق و احتمال قطع روابط اربیل-بغداد و درگیری بین کردها و نیروهای نظامی عراق بوده است. همچنین بحثهایی که در مورد هشدارها و تهدیدهای آمریکا علیه کرهشمالی صورت گرفته، بر قیمت نفت تاثیر داشته است. تمام این موارد بازار را دچار نگرانی کرده است. اکنون ما بعد از سه سال شاهد بالاترین قیمت نفت هستیم و اگر این اختلافات همچنان ادامه داشته باشد، باز هم میتواند بر روند صعودی قیمت نفت تاثیرگذار باشد و حتی نفت از کانال 60 دلار عبور کند. ما تقریبا در یک سال گذشته شاهد قیمت40 تا 50 دلار برای هر بشکه نفت بودیم. سال قبل از آن نیز نفت 30 تا 40 دلار بود. امسال با توجه به وضعیت فعلی که در دنیا ایجاد شده، همه پیشبینیها بر این مبناست که قیمت نفت در کانال 50 تا 60 دلار قرار گیرد. هرچند افزایش تقاضا در بازار، بهترشدن اوضاع اتحادیه اروپا و رشد اقتصادی هند و چین بازار را به افزایش قیمت نفت امیدوار کرده بود، اما با این حال کمتر کارشناسی پیشبینی میکرد قیمت نفت در کانال 60 تا 70 دلار قرار گیرد. اکنون بهنظر میرسد این اتفاقات اخیر به تقویت بازار نفت و افزایش قیمت آن کمک کرده است.
تصمیمگیری مقامات سیاسی و امنیتی کشور برای بستن مرزهای ایران با اقلیم کردستان در راستای همکاری با دولت مرکزی عراق چه تاثیری بر اقتصاد منطقه و صادرات نفت ما خواهد داشت؟
طولانیشدن این مساله برای منطقه خوب نیست. از طرفی این انتظار و بلاتکلیفی هم برای فعالان اقتصادی و هم برای عناصر سیاسی منطقه رضایتبخش نیست. بنابراین شاید بتوان مساله عراق را از این طریق زودتر حل کرد. امیدوارم که این اقدام کشور ما با هماهنگی دولتهای ترکیه و عراق باشد، نه اینکه قبل از اینکه دولت مرکزی عراق مرزهای خود را به روی اقلیم کردستان بسته باشد یا دولت ترکیه جلو صادرات نفت این اقلیم را گرفته باشد، ما پیشقدم شده باشیم. چنانچه ایران در بستن مرزهای خود به روی اقلیم کردستان پیشقدم هم شده باشد، باید تلاش کنیم تا آنها نیز با ما همراهی کنند، چون در صورتی این سیاست جواب میدهد که هماهنگی وجود داشته باشد. در غیر این صورت اگر ما بهتنهایی مرزها را ببندیم و ترکیه دست به افزایش صادرات بزند و کالاهای ضروری اقلیم را تامین و نیازمندیهای آن را برطرف کند، عملا اقدام ما بیخاصیت است. بازار صادراتی اقلیم کردستان برای ما بسیار مهم است. قبلا عمده صادرات ما به عراق از طریق اقلیم کردستان صورت میگرفت و بازرگانان نیز صادرات از طریق اقلیم به کل کشور عراق را ترجیح میدادند، اما در شش ماه اخیر که دولت مرکزی عراق بین اقلیم و خود گمرک گذاشت و از این طریق دوبار حق گمرکی گرفته میشود، این مسیر صرفه خود را برای بازرگانان از دست داد. از این رو کالاهایی که به اقلیم کردستان صادر میشود، تنها برای مصرف خود اقلیم است. روزانه حدود دوهزار کامیون کالا به عراق صادر میکنیم که نزدیک به 500 تا 600 کامیون تنها به اقلیم صادر میشود و این حدود 30درصد از کل صادرات ما به عراق است. امیدوارم با تصمیم اخیر به این شکل نباشد که کشور ما یک صادرات دوهزارمیلیاردی را در سال از دست بدهد و بهدلیل عدم همراهی دولت مرکزی عراق و ترکیه این موقعیت نصیب دیگران شود.
بهنظر شما آیا سیاستهای اخیر ترامپ میتواند در تمایل شرکتهای خارجی برای مذاکره نفتی با ایران تاثیرگذار باشد؟
اکنون زود است که بخواهیم در مورد این موضوع قضاوت کنیم. تنها صحبتها و لفاظیهای ترامپ در این مساله تاثیرگذار نیست. اگر اداره خزانهداری آمریکا علیه اشخاص، افراد و بانکهایی که با ایران رابطه تجاری دارند تحریمهایی را وضع کند، میتوانیم بگوییم روی قراردادهای فعلی ما اثرگذار خواهد بود و تامین مالی از کشورهای اروپایی برای ما بسیار سخت میشود. در این صورت کشورهای اروپایی مجبور خواهند بود تامین مالی خود را از طریق کشورهای دیگر انجام دهند، همانطور که شرکت توتال برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی ایجاد مسائل و مشکلاتی را در رابطه ایران و آمریکا پیشبینی میکرده است و تامین مالی خود را از طریق چین و شرق آسیا تدارک دیده است. قاعدتا شرکتهای اروپایی و غربی میتوانند در توسعه پروژههای نفتی ما مشارکت داشته باشند و از سایر منابع غیراروپایی برای تامین مالی استفاده کنند.
مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران از ابراز تمایل دو شرکت خارجی که یکی از آنها مرسک دانمارک است، برای توسعه لایههای نفتی پارس جنوبی خبر داده است. این همکاری چه منافعی برای ما خواهد داشت و آیا قبلا همکاریهایی با این شرکت در زمینه توسعه میادین نفتی داشتهایم یا خیر؟
ما عمده تلاشهایی که در این سالها داشتهایم، در زمینه توسعه حوزه گازی پارس جنوبی بوده است. پارس جنوبی حوزههای ضایع نفتی بسیاری دارد که اکنون برداشت بسیار کمی از آنها صورت میگیرد. علت آن این است که نفت این منطقه فوق سنگین است و لایههای عمیق آن نیازمند حفاری افقی است. همچنین به منابع مالی بسیار زیادی نیاز دارد. باید بگویم ما خیلی در این زمینه موفق نبودهایم، در حالی که قطر سالهاست روزانه 450هزار بشکه نفت از این میدان مشترک برداشت میکند. شرکتی هم که در قطر موفق شده با فناوری جدید عملیات برداشت را انجام دهد، همین شرکت مرسک است که اکنون ابراز تمایل کرده تا در ایران هم این پروژه را انجام دهد. با توجه به اینکه این شرکت با این میدان آشنایی دارد و با سختیها و مشکلات کار آشناست، قطعا میتواند برای توسعه این میدان نفتی صاحب صلاحیت باشد. همچنین کشورهای اروپای شمالی مانند دانمارک، نروژ، سوئد و... خیلی تابع سیاستهای کشورهای اروپایی نیستند؛ یعنی هم تا حدودی وضعیت مالی آنها بهتر است و هم تا حدودی دارای استقلال هستند. اگر این همکاری اتفاق بیفتد و آنها بتوانند منابع مالی تامین کنند، قطعا اقدام خوبی قلمداد خواهد شد و میتواند عقبافتادگیهای ما را در میادین مشترک پارس جنوبی جبران کند. ما قبلا با این شرکت مذاکراتی برای همکاری داشتهایم، ولی این مذاکرات به نتیجه نرسیده است و تا جایی که من اطلاع دارم، این شرکت سابقه کاری با ایران ندارد.
گفته شده شرکت توتال فرانسه بخش نفتی شرکت مرسک را خریده و این اقدام باعث نگرانی ایران شده است. بهنظر شما دلیل این نگرانی چیست؟
البته من این خبر را نشنیدهام، ولی اگر چنین خبری صحت داشته باشد، جایی برای نگرانی وجود ندارد، چرا که ما سابقه همکاری قبلی با توتال را داریم و هماکنون فاز 11 پارس جنوبی را با کمک شرکت توتال توسعه میدهیم. اینکه نگرانی به چه لحاظ است، نمیدانم. توتال حدود چهار، پنجمیلیارد دلار برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی سرمایهگذاری کرده است و قاعدتا توتال نیز باید علاقهمند همکاری مرسک با ایران باشد. همچنین رئیسجمهور فرانسه بعد از سخنرانی ترامپ بلافاصله موضع شفاف و واضحی در رابطه با برجام گرفت و بعد از تماس با آقای روحانی اعلام کرد ما به تعهدات خود با برجام پایبند هستیم. از دیدگاه من اگر توتال بخش نفتی مرسک را خریده باشد، نهتنها منفی نیست، بلکه میتواند موضوع مثبتی باشد.
برجام چه تاثیری در فروش نفت ایران و ورود سرمایههای خارجی داشت و قبل از آن با چه مشکلاتی در زمینه فروش نفت مواجه بودیم؟
ما فراموش نکردهایم تولید نفت خام ما به حدود دومیلیون و 700، 800هزار بشکه در روز رسیده بود و حدود یکمیلیون بشکه آن را پالایش میکردیم و تنها میتوانستیم یکمیلیون بشکه صادرات انجام دهیم. اگر با آغاز ریاستجمهوری آقای روحانی مذاکرات ما با گروه 1+5 اتفاق نمیافتاد، این خطر هم وجود داشت که صادرات یکمیلیون بشکه هم هر شش ماه یک بار کاهش پیدا کند و بعد از مدتی کاملا به صفر یا به حداقل برسد. برجام باعث شد کاهش صادرات متوقف شود. بعد از دو سال که به توافق رسیدیم، توانستیم افزایش تولید داشته باشیم و اکنون روزانه بیش از دومیلیون و 200هزار بشکه نفت خام صادر کنیم که قطعا این بازگشت به بازار، افزایش تولید و صادرات نفت نتیجه برجام بوده است. ما قبل از برجام روزانه حدود 480هزار بشکه نفت به اروپا صادر میکردیم و بعد از تحریمها و آغاز توافق برجام به 600 هزار بشکه در روز رسیدیم و اکنون در حال صادرات به اتحادیه اروپا نیز هستیم و مشکلی برای دریافت منابع مالی حاصل از فروش نفت خام نداریم. از طرفی شاهد بودیم شرکتهای بزرگ دنیا ایران را ترک کرده بودند و حاضر نبودند در حوزه نفت و گاز با ما همکاری داشته باشند و حتی دانش فنی و تجهیزات به ما بفروشند، ولی اکنون بعد از سالها این شرکتها در حال بازگشت و سرمایهگذاری در کشور ما هستند. ما نهتنها توانستیم توتال را برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی جذب کنیم، بلکه کرهایها در پالایشگاه اصفهان، ژاپنیها در پالایشگاه تهران و چینیها در پالایشگاه آبادان برای بازسازی، سرمایهگذاری و تامین مالی با ما همکاری میکنند. همچنین دهها مورد دیگر از سرمایهگذاری خارجی در حال جذب برای توسعه این حوزه است. اخیرا قرارداد خط اعتباری حدود 10میلیارد تومانی با کره به امضا رسید که بخشی از منابع آن برای پروژهای سیراف استفاده خواهد شد. همچنین ما میتوانیم روزانه 480هزار بشکه میعانات گازی را در روز پالایش کنیم و سهم صنعت پالایش خود را از حدود دودرصد فعلی به 5/2درصد از بازار پالایش دنیا برسانیم.
دلیل توجه و اهمیت میدانهای نفتی ایران و کشورهای خاورمیانه برای شرکتهای اروپایی و آمریکایی چیست؟
ما بهعنوان یکی از کشورهای خاورمیانه هزینههای تولید بسیار پایینتری نسبت به سایر کشورهای دنیا داریم. هزینه تولید در این منطقه از 5/1 دلار برای هر بشکه شروع میشود تا 10 دلار، در حالی که نفت شل حداقل 35 دلار برای تولید هزینه دارد. همینطور دریای شمال یا کشورهایی مانند برزیل و چین برای تولید و استخراج نفت هزینههای بسیار بالایی دارند و از طرفی میزان برداشت از چاههای نفت آنها کم است. آنها ممکن است از یک چاه روزانه 200 بشکه برداشت داشته باشند، در حالی که ما در منطقه خاورمیانه بر اساس میانگین میتوانیم روزانه 200 تا 400هزار بشکه برداشت داشته باشیم. این عمده تفاوتی است که بین منطقه خاورمیانه و سایر مناطق نفتخیز در گوشه و کنار جهان وجود دارد. به همین دلیل منطقه خاورمیانه برای کشورهای دنیا همیشه جذاب بوده است. شاهد بودیم عراق در اوج بیثباتی و ناامنی به محض اینکه قراردادهای نفتی خود را ارائه و مناقصه برای توسعه میادین نفتی خود برگزار کرد، بهشدت با استقبال شرکتهای اروپایی روبهرو شد و توانست چندین قرارداد امضا کند. نفت این منطقه آنقدر جذابیت دارد که حتی تمام لفاظیهای ترامپ هنوز نتوانسته بر اراده شرکتهای بزرگ نفتی برای همکاری با ایران تاثیرگذار باشد.
قرارداد با شرکتهای خارجی چقدر میتواند در راستای اقتصاد مقاومتی و استفاده از ظرفیتهای داخلی باشد؟
ما برای اینکه بتوانیم ظرفیتهای داخلی خود را فعال کنیم، به سرمایه و دانش فنی خارجی نیاز داریم. ما نمیتوانیم بدون در اختیار داشتن منابع مالی، بازارهای جهانی و دانش و فناوری روز پیشرفتی داشته باشیم و فقط به توانمندیهای داخل کشور اتکا کنیم. اگر موارد گفتهشده در کنار توانمندیها و نیروهای فنی و مهندسی داخل کشور قرار گیرد، قطعا میتواند ما را به هدفهای مورد نظر اقتصاد مقاومتی، رشد و توسعه و افزایش صادرات نزدیکتر کند. قرارداد با شرکتهای خارجی هیچتعارضی با اقتصاد مقاومتی ندارد. اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصاد برونگرا، و ما باید ضمن تماس با خارج از کشور بتوانیم ظرفیتهای خود را فعال کنیم. ما هرقدر هم توانمندی در داخل کشور ایجاد کنیم، ولی نتوانیم بازارهای جهانی را چه بهلحاظ تامین مالی و چه بهلحاظ فناوری یا فروش کالا به دست آوریم، موفق نخواهیم بود. صادرات خود یک تعامل بینالمللی است. زمانی که ارتباط مناسب بینالمللی وجود نداشته باشد، قطعا صادرات و فروش کالا نیز وجود نخواهد داشت. تمام موارد دانشبنیان بودن، صادرات و توسعهمحور بودن شامل اقتصاد مقاومتی میشود.
بهنظر شما افزایش تولید و صادرات مفهوم یکسانی با خامفروشی دارد؟
ما باید بپذیریم تنها کالایی که در ایران ارزش افزوده بالایی ایجاد میکند، نفت است. هیچکالایی در ایران به اندازه نفت در اقتصاد کشور ارزش افزوده ایجاد نمیکند. ما برای تولید یک بشکه نفت پنج دلار هزینه میکنیم و این بشکه را 50 تا 60 دلار میفروشیم که این ارزش افزوده بالایی دارد. ما باید تصمیم بگیریم با منابع محدودی که داریم، آیا این منابع محدود را برای توسعه نفت و گاز استفاده کنیم یا در صنعت پالایش که اگر خیلی هم تلاش و سرمایهگذاری کنیم، میتوانیم پنچ دلار برای هر تن بابت پالایش دریافت کنیم. قطعا صنعت پالایش به نسبت سرمایهگذاری در صنعت نفت سودآور نیست. پالایش صنعتی است که پنچ تا شش سال زمان نیاز دارد تا سرمایهگذاری در آن به سوددهی برسد. این موضوع امکانپذیر نیست که همه کشورهای دنیا بخواهند مواد خام خود را تبدیل به فراورده کنند. برای بسیاری از کشورهای دنیا داشتن پالایشگاه نفت بحث امنیتی است. آنها زمانی احساس امنیت میکنند که خودشان بتوانند پالایشگاه داشته باشد و بخشی از نیاز خود را تامین کنند. البته اگر ما در دوران تحریمها این ظرفیت پالایشی را نداشتیم، بهشدت لطمه میخوردیم. با این وجود همه کشورها نمیتوانند تولیدکننده فراورده باشند و اطمینان داشته باشند بازار علاقهمند است که این میزان از فراورده را بخرد. همه کشورهای دنیا درصدد هستند که خودشان نفت خام را تبدیل به فراورده کنند، در نتیجه اگر ما بخواهیم فقط فراورده صادر کنیم و هیچصادرات نفت خامی نداشته باشیم، با واقعیتهای منطقه و موفقیتهای اقتصادی آن هماهنگی نخواهیم داشت. اگر نفت خام را با سرمایهگذاری کلانی که برای تبدیل آن به فراورده انجام دادیم، به فروش نرسانیم، مجبور میشویم تولید را متوقف کنیم؛ یعنی روزی به جایی میرسیم که همه مخازن ما پر میشود و عملا مجبور هستیم پالایشگاه را متوقف کنیم. باید تلاش کنیم نگاه ما به گونهای باشد که هر آنچه را حداکثر ارزش افزوده ایجاد میکند، توسعه دهیم. جای اینکه بهدنبال پالایش نفت خام باشیم و صادرات نفت خام را متوقف کنیم، با سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی با استفاده از خوراک گاز میتوانیم ارزش افزوده بالایی ایجاد کنیم و هم از خامفروشی فاصله بگیریم.
منبع:آرمان امروز
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*
امتیاز شما