ehdasrd

اهميت برنامه‌ريزي مشاركتي در عصر شتاب تاريخ

اهميت برنامه‌ريزي مشاركتي در عصر شتاب تاريخ

اهميت برنامه‌ريزي مشاركتي در عصر شتاب تاريخ

فرشاد مومنی(اقتصاددان)

در شرايط كنوني اقتصاد ايران بيش از هر زماني نياز به برنامه‌ريزي مشاركتي در سطح كلان‌شهرها، منطقه‌يي و ملي وجود دارد و تصميم‌گيران و نظام تخصيص منابع بايد به كمك اصحاب انديشه و اصحاب رسانه قبل از مرگ سهراب به آن واقف شده و تعهد عمل داشته باشند. ربع پاياني قرن بيستم با پيشگامي كشورهاي صنعتي جهان وارد دوره‌يي شد كه از آن به‌عنوان عصر شتاب تاريخ ياد مي‌شود. يكي از مهم‌ترين بايسته‌هاي روبه‌رو شدن با اين شرايط شكل‌گيري مجموعه قابليت‌هايي است كه با تكيه بر آنها، امكان واكنش نشان دادن به‌صورت به‌موقع و مناسب در برابر اين تغييرات به حداكثر برسد. اين تغييرات عموما در بردارنده فرصت‌هايي بزرگ هستند ولي اگر قدرت انعطاف‌پذيري وجود نداشته باشد، همان فرصت‌ها به تهديد تبديل مي‌شود. در عين حال در درون اين تغييرات مجموعه‌يي از تهديدات وجود دارد كه اگر آن قدرت انعطاف براي واكنش مساعد و به‌نفع آنها در برابر تهديدات وجود نداشته باشد، آن تهديدات هم شكل فاجعه پيدا مي‌كنند.

به اين اعتبار، مجموعه تحولاتي كه در عصر شتاب تاريخ پديدار شده با دقت بيشتري در ادبيات توسعه مورد توجه قرار گرفته است. مثلا يكي از مولفه‌هاي كليدي آن است كه در عصر شتاب تاريخ مساله مشاركت همگاني براي اداره كشورها و مناطق به يك مساله حياتي براي بقا تبديل شده است. شبيه اين تحول در شيوه اداره سازمان‌ها و كشورها هم مطرح شده است و مضمون اين تحول نيز عبارت از اين است كه مرتبا از كارايي الگوهاي سلسله‌مراتبي كاسته مي‌شود و الگوهاي افقي كه آن هم جلوه‌يي از اهميت يافتن مساله مشاركت است برجسته مي‌شود.

در اين ميان، مشاركت و استفاده از حداكثر ظرفيت‌هاي سرمايه انساني به يك مساله تعيين‌كننده تبديل مي‌شود. در سطوح نظري روي اين مساله تاكيد شده كه مشاركت رابطه معناداري با هزينه‌هاي هماهنگي دارد، يعني هر قدر كه مشاركت افزايش پيدا كند، هزينه‌هاي هماهنگي متناسب با آن كاهش خواهد يافت. با اين حال متاسفانه در فرآيند تصميم‌گيري و تخصيص منابع، فرهنگ مشاركت در نظام تصميم‌گيري ما شناخته شده نيست و به‌همين دليل مي‌بينيم كه در اجزاي ساختار قدرت در ايران چه در سطح ملي و چه در سطح مناطق گرايش گسترده‌يي براي دور زدن يكديگر وجود دارد. مثلا گاهي مي‌بينيم دولت تصميم دارد به‌گونه‌يي نقش مجلس را در بسياري از موارد كم‌رنگ كند و توجيه نيز اين است كه مثلا اگر دولت بخواهد مجلس را در تصميم‌گيري دخالت دهد، مجلس تغييراتي را طراحي مي‌كند كه با اين طراحي موضوع مورد تصميم‌گيري ممكن است به‌طور كلي تغيير ماهيت دهد.

نمونه‌ ديگري از دور زدن مجلس توسط دولت را مي‌توان در طراحي بسته‌‎هاي سياسي جست‌وجو كرد كه البته شايد نيت چنين نبود ولي در عمل چنين اتفاقي افتاد، ولي همين تجربه‌ها نيز موفقيت‌آميز نبود. بايد اميدوار بود كه بلوع فكري ايجاد شود تا اين رويه تغيير كند، چون وقتي سيستم‌ها پيچيده‌تر مي‌شوند عملا هزينه‌هاي هماهنگي بالا مي‌رود و فقط از طريق جلب مشاركت، همه اجزا و ساختار مي‌توان اين هزينه‌هاي هماهنگي را پايين آورد. البته گفتني است كه رفتار دولت پيشين در اين زمينه بدتر و شبيه فاجعه بود.

منبع:تعادل

تعداد بازدید : 1012
اشتراک گذاری:
هنوز دیدگاهی ثبت نشده‌است.شما هم می‌توانید در مورد این مطلب نظر دهید

یک نظر اضافه کنید

شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*

امتیاز شما