

در حسرت اقتصاد مولد
در حسرت اقتصاد مولد
محمدحسین برخوردار(عضو اتاق بازرگانی ایران)
امروز همه به لطف چند دهه آزمون و خطا آموختهایم که اقتصاد به معنای کلی آن و اعم از تولید و تجارت و سایر ابعاد و زوایای آن، قوانین خاص خود را دارد و نمیتوان از آن تخطی کرد و بدون فراهم کردن مقدمات آن انتظار دستاوردهای خاص داشت.وجه بارز اقتصادهای توسعهیافته، حرکت بر مدار تولید دانش و هدایت آن به سمت بالندگی تکنولوژیک است. این، یک اصل آزمودهشده در سطح جهانی، یک قانون سرنوشتساز و یک قاعده محتوم است و اگر ما نیز قصد کردهایم که در چشمانداز 1404 به کشور برتر منطقه تبدیل شویم و به دنبال توسعه پایدار و همهجانبه هستیم، نمیتوانیم از آن چشمپوشی کنیم.
در واقع امروزه با پیچیدهتر شدن روابط کار، تولید و تجارت و همچنین با افزایش جمعیت جویای کار و در کنار آن محدودیت منابع طبیعی، گزیری جز تدارک دیدن زیرساختهای اولیه برای تمرین انتقال دانش به صنعت با تکیه بر پتانسیلهای داخلی و بارورسازی آنها نداریم. پیشترها وقتی قطعات یک کالا بهطور ساخته شده و آماده، وارد کشور میشد، نقد میکردیم که این کار به این معناست که بخش عمدهای از فعالیتهای تولید در خارج از کشور انجام شود بنابراین در واقع چرخ تولید کشور به حرکت نیفتاده است که بخواهیم از این تولیدکننده حمایت ویژهای انجام دهیم. واردات قطعات منفصله را نوعی ایجاد فرصت کاذب برای تولیدکنندگان مجازی میدانستیم. برپایه چنین باوری به سراغ خرید خطوط تولید از کشورهای خارجی رفتیم اما در این میان نقاب زدن برخی فرصتطلبان داخلی، سبب شد پیادهسازی اقتصاد مقاومتی را به معنای نصب و راهاندازی خطوط تولید خارجی در کشور تعبیر کنند در صورتی که واقعا در این خصوص جای سوال جدی وجود دارد. سوالی که مطرح میشود، آن است که آیا صرف خرید خطوط تولید و ماشینآلاتی که همه اجزای آن را خارجیها برای ما نصب و راهاندازی میکنند، میتواند در این چارچوب قرار گیرد؟ آیا برای گذر از اقتصاد وابسته به نفت میتوانیم به وجود چنین خطوط تولید اتکا کنیم و امیدوار باشیم با تولید محصولات روی خطوطی که ما هیچ سهمی حتی در تعمیر و نگهداری آنها نداریم، میتوانیم به اقتصاد اول منطقه تبدیل شویم؟
بیشک قطببندیهای قدرتمندی که امروز در عرصه بازارهای بینالمللی شکل گرفته، محدوده وسیعی از حیات اقتصادی کشورها را در بر گرفته و قطعا کشور ما نیز از آن مستثنا نیست. آنها هیچ تمایلی ندارند که از دانش طراحی، نصب، راهاندازی، تعمیر و نگهداری خطوط تولید، کوچکترین چیزی را به ما انتقال دهند. آنها تمایلی ندارند که کارخانجات تولید مواد اولیه ما این قابلیت را پیدا کنند که مواد اولیه مورد نیاز خطوط تولید را خودمان تهیه و تدارک ببینیم. قطعا آنها ما را محدود میسازند که مواد اولیه را از خودشان تهیه کنیم و این بهمعنای تکمیل چرخه استعمار کمپانیهای بزرگ در کشورهایی است که قصد دارند خود را به قطار توسعه تکنولوژیک وصل کنند.
آنها بهگونهای برنامهریزی میکنند که ما برای همیشه خریدار خطوط تولید و مواد اولیه از آنها باشیم و به این صورت ما برای آنها فقط و فقط در سطح یک مصرفکننده خوب باقی میمانیم. یک روز کالای تولیدشده آنها را خریداری و مصرف میکردیم. حال خطوط تولید و مواد اولیه را خریداری میکنیم.
سخن پایانی آنکه اعتقاد به لزوم راهبری اقتصاد در قالب «دانشمحور» و نه «مصرفکننده» همانطور که در ابلاغیه اخیر مقام معظم رهبری مشهود است، یک اعتقاد عملیاتی در مدیریت اقتصادی کشورها مبتنی بر شناخت «مختصات اقتصاد بومی» و درک بهموقع «تهدیدهای بیرونی و داخلی» است که میتواند در شرایط «ویژه» نظیر شرایطی که امروزه بر اقتصاد ما تحمیل شده است، با ایجاد «قدرت طراحی» همراه با «انضباط علمی» تسریعکننده رویکرد «استفاده حداکثری از زمان، مکان و امکانات» باشد و در این میان حمایت از عمق بخشیدن به تولید ملی و نه حمایت از «تولید کالا» یک رویکرد حائز اولویت است.
منبع:جهان صنعت
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*
امتیاز شما