ehdasrd

متغيرهاي موثر بر سازندگي و موفقيت كارآفرينان

متغيرهاي موثر بر سازندگي و موفقيت كارآفرينان

متغيرهاي موثر بر سازندگي و موفقيت كارآفرينان

علیرضا کلاهی(عضو هیأت نمایندگان اتاق تهران)

بررسي ديدگاه‌هايي كه چهره‌هاي موفق در حوزه كسب و كار درباره اسرار كارآفريني مطرح مي‌كنند، معمولا در تمام كشورهاي جهان مورد توجه افكارعمومي قرار مي‌گيرد؛ مجموعه نوشته‌هايي كه از استيو جابز،  بيل گيتس و... درباره رموز كارآفريني و رشد منتشر مي‌شود، هنوز در زمره پرمخاطب‌ترين آثار منتشر شده قرار دارند و ميليون‌ها مخاطب، عطش فراواني براي آگاهي از تجربياتي كه اين چهره‌هاي موفق در بحث كارآفريني به آن رسيده‌اند، دارند. در ايران اما اين فرآيند هرگز آن‌گونه كه بايد و شايد جدي گرفته نمي‌شود و هنوز درك درستي از اهميت «تجربه‌هاي عيني» و «دستاوردهاي ميداني» وجود ندارد. اينكه چهره‌هاي صنعت، تجارت و كشاورزي كشورمان درباره معادلات پيش روي كسب و كار ايرانيان چه ديدگاهي دارند، معمولا كمتر از سوي رسانه‌هاي گروهي دنبال و بازتاب داده مي‌شوند و بيشتر رسانه‌ها مايل به انعكاس چهره‌هاي دولتي درباره اقتصاد هستند. با اين مقدمات از منظر عضو هيات نمايندگان اتاق تهران و يكي از موفق‌ترين مديران صنعت برق و تجارت الكترونيك ايران متغير اصلي كارآفرين شدن، روحيه كارآفريني است. روحيه‌يي كه باعث مي‌شود فرد قدرت كنار آمدن با چالش‌هاي كسب و كار، ريسك‌پذيري و انتقاد‌پذيري را داشته باشد و هميشه در مسير اصلاح و رشد عملكرد خود و سازمانش قدم بردارد. رييس سنديكاي برق درباره كارآفريني درباره متغيرهاي موثر بر سازندگي و موفقيت كارآفرينان با سايت اتاق تهران گفت‌وگويي انجام داده كه مي‌تواند تصويري از مشكلات اين بخش نمايان كند.

   

راه‌اندازي كسب وكار در شرايط فعلي اقتصاد ايران را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

به نظر من شرايط براي كارآفريني مثبت است. دست‌كم راه‌اندازي كسب و كارهاي كوچك در شرايط فعلي خيلي دشوار نيست. هرچند در اقتصاد ايران مشكلاتي مثل عدم كيفيت منابع انساني يا مشكلات مربوط به رقابت‌پذير نبودن توليد را داريم يا در بحث كسب وكارهايي كه به مواد اوليه بستگي دارد، گرفتار مسائلي هستيم اما شرايط به‌طور كلي مثبت است و روي هم رفته بازار مناسبي داريم كه مي‌توان در آن كار كرد. در اين بازار خيلي راحت مي‌توان حفره‌ها را شناسايي كرد. اصلا شروع هر كسب و كاري به نظر من با شناسايي حفره‌ها در بازار شروع مي‌شود به اين معني كه شما نيازي را كه در بازار به آن به اندازه كافي پاسخ داده نشده است يا پاسخ با كيفيت و به ميزان كافي نبوده است را پيدا مي‌كنيد و براي برآورده شدن اين تقاضا در بازار برنامه مي‌ريزيد. از جهات ديگر هم مي‌شود، حركت كرد.

براي مثال ممكن است شما با يك تيم خوب آشنا شويد كه قابليت‌هاي زيادي دارند و بعد فكر كنيد كه با اين تيم چه كارهايي مي‌شود، كرد. براي من كارآفريني هميشه از يكي از اين دو مسير انجام شده و به نظر من خيلي سخت نيامده است. ما كسب و كارهاي متعددي را در سال‌هاي اخير شروع كرديم و هيچ يك ناموفق نبوده هرچند درصد موفقيت بعضي از كسب و كارهايمان نسبت به پيش‌بيني‌هاي اوليه متفاوت بوده است. بعضي از كسب و كارها عقب‌ترند و بعضي جلوترند كه اين مساله هم بيشتر به عملكرد مديريتي كساني باز مي‌گردد كه كسب وكار را اداره مي‌كردند.

 من در كسب و كارهاي جديد به دليل درگيري‌هايي كه در گروه صنعتي ديگري دارم خودم را درگير مديريت نمي‌كنم و بيشتر نقش هدايت، پشتيباني و ايده‌پردازي را دارم. با توجه به مشاهداتي كه از عملكرد مديران متفاوت دارم، مي‌گويم كه عملكرد مدير در اين زمينه بسيار موثر است. مديراني كه ذهن باز دارند و خودشان و عملكردشان را نقد مي‌كنند و انتقادات را از مشتري و دوستان مي‌شنوند و اصلاح مي‌كنند، موفق‌ترند اما مديراني كه روي مواضع خودشان پافشاري مي‌كنند به‌طور معمول دچار چالش مي‌شوند و نمي‌توانند سازمان را به موفقيت برسانند.

كارآفرين شدن به چه متغيرهايي بستگي دارد؟ برخي معتقدند تربيت خانوادگي، ثروت خانوادگي يا تحصيلات عالي در اين زمينه نقش مهمي ايفا مي‌كند؟ از نظر شما چه ويژگي يا شرايطي كارآفرين‌ساز است؟

فكر نمي‌كنم اين متغيرهايي كه اشاره كرديد موثرترين عامل باشد. من دوستاني دارم كه خارج از ايران تحصيل كردند يا وضعيت مالي خانواده‌هايشان بسيار خوب بوده اما روحيه كارآفريني نداشتند.

 كارآفريني روحيه خاص خودشان را مي‌طلبد و بايد فرد ريسك‌پذير باشد. البته قضاوت نمي‌كنم كه اين روحيه خوب است و روحيه كسي كه مي‌خواهد در چارچوب كار كند يا كار مشخصي داشته باشد، خوب نيست. برخي زماني كه كار مشخصي دارند حال بهتري دارند اما ديگراني وجود دارند كه ريسك‌پذيرند، از چالش‌هاي جديد لذت مي‌برند و خلاصه روحيه‌يي دارند كه با مسائل و حواشي كارآفريني سازگار است. اين روحيه يا تيپ شخصيتي را به ارث مي‌بريم. من دوستي داشتم كه در انگليس با هم تحصيل مي‌كرديم و كسب و كار خانوادگي بزرگي هم در ايران دارد. هميشه مي‌گفت مي‌خواهد به انگليس بازگردد و آنجا كارمند شود. من برايم سوال بود كه چرا با وجود درآمد خوب و كار خوب تمايلي به ماندن ندارد. يك روز ديدمش كه زير چشم‌هايش گود رفته بود. گفت خوابم نبرده است چون به اندازه فلان مبلغ سفته امضا كردم. گفتم اگر اين‌طوري هستي برگردي انگليس راحت‌تر است. او اين روحيه را نداشت كه با چالش‌هاي كارآفريني مواجه شود. من سفته امضا مي‌كنم و در مورد آن فكر هم نمي‌كنم. البته بي‌گدار به آب نمي‌زنم. هميشه پيش‌تر تحليل مي‌كنم كه سرمايه را در چه شركتي قرار مي‌دهم، گروه اداره‌كننده چه افرادي هستند و ايده اوليه را تحليل مي‌كنم. از نظر من روحيه افراد تيم بسيار مهم است و در انتخاب پرسنل و شريك هم هميشه مدرك و تجربه را در اولويت دوم قرار مي‌دهم.

فكر مي‌كنيد نيروهايي كه در سازمان شما كار مي‌كنند، روزي كسب و كار مستقل خودشان را راه بيندازند؟

به نظر من كساني كه روحيه كارآفريني و اداره كسب و كارهاي مستقل را دارند، اقليت كوچكي‌اند. روحيه افرادي كه داخل سازمان كار مي‌كنند در پيشبرد اهداف يك سازمان بسيار موثر است. من از افرادي كه دنبال بهبود و رشد امور هستند، استقبال

 مي‌كنم. پيشرفت هر سازماني در گرو نيروهايي است كه در آن سازمان به كار تيمي اهميت مي‌دهند، مي‌خواهند افرادشان توانمند شوند. افراد زيادي در قالب سازمان كار مي‌كنند و رضايت دارند. من مديران قابلي در سازمان خودم دارم كه توانمند و باهوش هستند اما به نظر من آنها پيش خودشان ترجيح مي‌دهند كه در سازمان كار كنند اما مستقل عمل نكنند. راه‌اندازي كسب و كار مستقل چالش‌هايي مثل تعهد براي پرداخت حقوق، اعطاي تضمين‌هايي در قالب چك و سفته و مشخص نبودن درآمد را به‌ همراه دارد. همه اينها فشارهاي روحي به دنبال دارد كه تحمل آن براي هركسي راحت نيست.

نقطه شروع كارآفريني شما كجاست؟

من وقتي به ايران آمدم، تصميم گرفتم براي شروع كار وارد كسب وكار خانوادگي‌ام نشوم. به شركت ديگري رفتم و به عنوان كارمند ارشد استخدام شدم. آنجا هم بازيكن آزاد بودم و برايم چارچوب تعيين نمي‌كردند. در آن دوره فرصتي برايم فراهم شد تا با شركت‌هاي خارجي متعدد آشنا شوم و حوزه‌هاي مختلف در بازار ايران را هم بشناسم. در آن دوره مشاور مديريت و مالي بودم كه بعد به دليل فوت ناگهاني پدرم به كسب و كار خانوادگي بازگشتم. در اين دوره هم فرصت پرداختن به كسب و كارهاي ديگر براي من فراهم نبود به اين دليل كه بايد در مرحله اول كسب و كار خانوادگي‌مان را به درستي مي‌شناختم و در مرحله دوم مشكلاتي مثل بدهي‌هاي سنگين شركت را حل مي‌كردم و البته فكر مي‌كردم كه شركت با مسائلي مثل تعداد زياد پرسنل و مشكل بهره‌وري هم درگير است و بايد اصلاحاتي انجام مي‌شد. بعد از پنج سال كسب و كار خانوادگي براي من تبديل به دانشگاهي شده بود كه به دليل مواجهه با انواع و اقسام مشكلات و برخورد با سلايق مختلف در آن دوره تجربه كافي براي راه‌اندازي كسب و كارهاي جديد را پيدا كرده بودم.

نسل جديد را در حوزه كارآفريني چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

از نظر من نسل جديد ايران روحيه خوبي در زمينه كارآفريني دارد. من در مراكز رشد و شتاب جوان‌هايي را مي‌بينم كه پايگاه‌هاي خانوادگي خوبي ندارند اما خلاق و پرانرژي و پويا هستند. برعكس كساني را مي‌شناسم كه از پايگاه خانوادگي خوب و امكانات زياد برخوردارند اما انگيزه و روحيه قوي براي كارآفريني ندارند. براي كارآفرين شدن آنچه لازم است صرف وقت و انرژي، تلاش و ذهن باز است. كسب و كار در مرحله اول به درگير شدن در جزييات نياز دارد اما در مرحله دوم قضيه متفاوت است. در مرحله اول كسي كه فرمان را دستش مي‌گيرد بايد انرژي زيادي براي جزييات در كسب وكار بگذارد و فرمان را خودش دستش بگيرد و كارهاي اجرايي را خودش انجام دهد اما در مرحله دوم كارآفرين امور اجرايي را به مديرش مي‌سپارد و چند قدم عقب‌تر مي‌‌آيد تا تصوير بزرگ‌تري از كسب وكارش را ببيند. او بدون درگيري با جزييات در مرحله دوم كليت كسب و كارش را مي‌بيند و فرصت بيشتري براي راه‌اندازي كسب و كارهاي جديد پيدا مي‌كند. ايده و گروه خوب نقش اساسي را ايفا مي‌كند. بدون تيم خوب و تنهايي نمي‌توان كار كرد. اول بايد تيم خوب جمع كرد حتي يك تيم سه نفره هم مي‌تواند به موفقيت كسب وكار منجر شود. اخيرا گروهي براي راه‌اندازي كسب و كاري در حوزه تجارت الكترونيك سراغ من آمدند و چون آنها را نمي‌شناختم و از نظر زماني در تنگنا بودم كمي مقاومت داشتم كه دعوتشان را قبول كنم. با اين وجود يك جلسه مشترك برگزار كرديم و متوجه شدم اين تيم براي كار واقعا مناسب است و بايد مسيري را پيدا كنم تا با وجود همه مشكلات كسب وكاري را با هم شروع كنيم. اعضاي اين گروه باهوش، پويا، شفاف و سالم بودند و بهبود در كار را دنبال مي‌كردند.

فكر مي‌كنيد روزي آموخته‌هاي‌تان را در حوزه راه‌اندازي كسب وكار به ديگران منتقل كنيد؟

من هنوز به تدريس فكر نكردم و تحصيلات خودم را به تازگي تمام كردم. هيچ‌وقت فكر نكردم، تدريس كنم به اين دليل كه معلم خوبي نيستم. كم حوصله‌ام و سريع از روي مسائل مي‌گذرم اما فكر مي‌كنم تجربيات كارآفريني قابل انتقال است هرچند بعضي چيزها را بايد در عمل آموخت و در گود ياد گرفت. كار را بايد تجربه كرد تا به جوانب و جزييات آن آگاهي پيدا كرد.

چه آسيب‌هايي كارآفريني را تهديد مي‌كند؟ برخي آسيب‌ها بيروني است و به شرايط اقتصادي باز مي‌گردد اما بعضي درون فردي يا درون سازماني است.

من در كار از چند ويژگي نفرت دارم. دروغ، تك‌روي، حسادت و ويژگي‌هايي مثل اينكه حتي برخي از آنها در فرهنگ ايراني نهادينه شده است و ضرب‌المثل‌هايي در اين باره داريم. اين ويژگي‌ها نه تنها خود فرد بلكه سازمان را عقب مي‌كشد. افرادي هستند كه اطلاعات را در اختيار ديگران قرار نمي‌دهند و فكر مي‌كنند با اين كار خودشان را تثبيت مي‌كنند. اين صفات در كسب و كار آزار‌دهنده است به اين دليل كه هم فرد را از رشد باز مي‌دارد و هم سازمان را از بين مي‌برد. انتقادناپذيري مديران كسب و كارها را دچار مشكل مي‌كند و البته در درجه اول هركس بايد خودش، خودش را نقد كند.

منبع:تعادل

تعداد بازدید : 1584
اشتراک گذاری:
هنوز دیدگاهی ثبت نشده‌است.شما هم می‌توانید در مورد این مطلب نظر دهید

یک نظر اضافه کنید

شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*

امتیاز شما