ehdasrd

مؤلفه‌هاي قدرت ملي

مؤلفه‌هاي قدرت ملي

مؤلفه‌هاي قدرت ملي

دکتر شبان شهيدي مودب

اگر کشوري بخواهد در دنياي کنوني مقتدر باشد و در صحنه بين‌المللي به حساب آيد و ممالک ديگر از جمله همسايگانش او را جدي تلقي کنند، ناچار از داشتن سه مولفه اصلي قدرت خواهد بود. اين سه بازوي قدرت‌، ديپلماسي قوي، صنعت و فن‌آوري قوي و ارتش نيرومند است.

ديپلماسي قوي به معناي داشتن چشم‌انداز درست از وقايع جهاني، واقعگرايي‌، تعريف درست از امنيت ملي، داشتن پروژه دراز مدت سياسي‌، داشتن ديپلمات‌هاي ورزيده و با تجربه در وزارتخانه‌اي منسجم و مورد حمايت همه ارکان قدرت است.

داشتن ديپلماسي قوي، هم در جنگ و هم در زمان صلح غير‌قابل اجتناب است، زيرا اساسا هر جنگي که مبتني بر يک پروژه سياسي نباشد‌،جز ماجراجويي نمي‌تواند معنا داشته باشد و در جنگ، سفيران مبّرز کم ارزشتر از فرماندهان عملياتي تلقي نمي‌شوند و وزارت خارجه به مثابه اتاق فرمان ديگري دور از جبهه نقش بازي مي‌کند و تشديد و کند کردن عمليات نظامي‌با هماهنگي و معاضدت ديپلمات‌ها معنا پيدا مي‌کند.

کشوري که داراي ديپلماسي جهاني باشد، هرگز منزوي نمي‌شود و دامنه و برد ديپلماسي اش به مراتب فراتر از مرزهاي جغرافيايي خواهد بود و ديپلمات‌هاي کارکشته‌اش مي‌توانند در داد و ستد‌هاي خود با ديگران موجب ارتقاء روابط شوند.

کشوري که داراي ديپلماسي قوي باشد‌، از روابط قدرت جهاني و منطقه اي ارزيابي درست دارد و به قول معروف با حساب و کتاب بر جاي بزرگان تکيه مي‌زند و پاي قدرتمندي اش را به اندازه گليم قدرت خود دراز مي‌کند و در نهايت با داشتن يک ديپلماسي قوي است که کشورها مي‌توانند از امکانات بين‌المللي و سازمان‌هاي بين‌المللي بهره گيرند.

بدون اينکه بخواهيم وارد مصداق شويم براي نمونه مي‌توانيم از هندوستان نام ببريم که داراي ديپلماسي قوي و نوعا سفيران توانا‌ست و با کمترين هزينه همواره بهترين بهره مندي را از امکانات بين‌المللي به دست مي‌آورد و ضمن برقراري روابط با همه کشورها عليرغم داشتن مشکلات عديده داخلي‌،روابط خارجي خود را به گونه‌اي تنظيم مي‌کند که در عرصه جهاني مورد احترام همه قدرت‌ها و کشورها واقع شود‌. البته رابطه اين کشور با همسايه اش پاکستان داستاني خارج از بحث ماست‌.

مولفه دوم قدرت يک کشور، توانمندي صنعتي و تکنولوژيکي آن است به گونه‌اي که در شاخه‌هاي گوناگون صنعت و تحقيقات در عرصه جهاني داراي حرف تازه و در صنايع استراتژيک خود‌کفا باشد.امروز شاهديم که اگر کشوري مصرف کننده صرف باشد به دليل وابسته بودن، با او مانند يک خريدار رفتار مي‌شود و نگاه جهاني به او متناسب با موجودي حساب بانکي اش خواهد بود نه‌توانايي‌هاي علمي‌اش. براي مثال شش قدرت جهاني وقتي تن به مذاکره با ما دادند که دانشمندان هسته‌اي ما توانستند سد غني‌سازي 20 در صد را بشکنند و مهندسان ما توانستند با موشک‌هاي خود از جو زمين عبور کنند.

وقتي کشوري داراي بنيه علمي‌بالقوه بود مي‌تواند اين توانايي را فعليت بخشد و نيازهاي ضروري خود را توليد کند. در اين خصوص نيز بايد سياست و چشم‌انداز علمي‌روشن باشد وکشور بهره مند از توانايي فن‌آوري و صنعتي، در توليد علمي‌،هم اقتصاد توليد را در نظر گيرد و هم نيازمندي‌هاي استراتژيکي خود را اولويت پژوهشي و تحقيقات بنيادي قرار دهد. 

با کمال خرسندي در کشور ما مقامات ارشد سياسي به اهميت نو‌آوري علمي‌و اولويت توليد دانش و تبديل آن به فن‌آوري واقفند. در اين خصوص رهبر انقلاب در موارد مختلف دست‌اندر‌کاران ذيربط را به اهتمام در توليد علم و اقتصاد دانش بنيان فرا مي‌خوانند و در تشويق جوانان کشور در اقبال به علم آموزي پيشگامند‌.

نکته اساسي در بر خورداري از اين مولفه قدرت، اين است که از سياسي کردن و رسانه‌اي کردن محيط‌هاي توليد علم پرهيز و جلو عوامفريبي در اين حوزه گرفته شود. علم در هيچ نقطه اي از عالم يکشبه توليد نشده و دانشمند خلاق و مولد فن‌آوري پيش از گذشتن از سدهاي فراگيري نتوانسته است مولد علم شود.

نکته آخر در اين خصوص اين که اگر قرار است دانشمندان جوان ما هر روز بر توفيقات خود بيفزايند بايد کساني که در محيط‌هاي علمي‌بر آنان رياست دارند خود از اهليت لازم برخوردار باشند و تسهيلات مبادلات علمي ‌بين‌المللي را براي آنها فراهم کنند و در اين دنياي پر رقابت از دستا وردهاي علمي‌آنان صيانت کنند.

مولفه سوم قدرت، نيروي توانمند نظامي‌مجهز به ابزارپيشرفته روز و نيروي انساني آموزش ديده است.درکنار توصيه‌هاي ديني و توجه به واقعيت‌هاي پيراموني براي ما که هشت سال در گير جنگ تحميلي بوده‌ايم، نيازي به استدلال نيست که بدانيم اگر نيروهاي مسلح توانمند نداشتيم نه تنها از جنگ تحميلي سر فراز بيرون نمي‌آمديم، بلکه کشورمان نيز به صورت يکپارچه امروزي وجود خارجي نمي‌داشت و باز اگر امروز مي‌بينيم که از سناتورهاي امريکايي گرفته تا مرتجعين عرب به دنبال ايران هراسي هستند، يکي از علت‌هايش قدرت نيروهاي مسلح ماست که تضمين کننده عزت و سرافرازي کشورند.

انضباط در نيروهاي مسلح، تبعيت از دستورات ما فوق‌، عدم ماجراجويي فرماندهان ارشد،عدم ايجاد گرفتاري براي کشور با دخالت‌هاي غير ضرور در امور سياسي و سياست خارجي‌،منهياتي است که باعث زينت يک نيروي مسلح مقتدر مي‌شود.

نيروهاي مسلح نيرومند در هر کشور مقتدر علاوه بر حفظ تماميت ارضي و استقلال کشور مي‌توانند با نظر مسئولان سياسي براي کمک به دوستان کشور يا به منظور جلوگيري از خطرات فرامرزي به ماموريت‌هاي برون مرزي اعزام يا تحت پرچم سازمان‌ملل به نيروهاي حافظ صلح در مناطق بدل شوند. 

همانگونه که آموزش‌هاي رزمي‌پيشرفته واحد‌هاي نظامي‌در هر ارتشي از ضروريات است، تجهيز واحد‌هاي نظامي‌به سلاح‌ها و ابزار مدرن نظامي‌اهميت دارد، لذا دولت‌ها‌، هم بايد خود به توسعه کارخانه‌هاي سلاح سازي همت گمارند و هم تجهيزات مدرن را خريداري کنند بدون آنکه بخواهند درگير مسابقات تسليحاتي غير‌ضرور شوند که توان کشور را هدر دهد و از اجراي پروژه‌هاي عمراني به خاطر نبودن بودجه لازم جلوگيري کند. يکي از دلايل سقوط نظام کمونيستي در اتحاد جماهير شوروي افتادن در دام مسابقه تسليحاتي با امريکا بود.

حال که اين سه مولفه قدرت را تا اندازه‌اي تبيين کرديم، بايد به اين پرسش پاسخ دهيم که ايران تا چه درجه‌اي از اين مولفه‌ها برخوردار است، بدون اينکه نه دچار توهم قدرت شويم ونه بخواهيم توانايي‌هاي خود را ناديده بگيريم. مقدم بر پاسخ به اين سئوال بايد به اين نکته بپردازيم که دامنه منافع ملي ما چقدر است که براي صيانت از آن بخواهيم ديپلماسي و نيروهاي مسلح را به خدمت بگيريم؟. به عبارت ديگربا امکانات پيدا و پنهاني ملي که در اختيار داريم‌، مي‌خواهيم يک قدرت جهاني باشيم يا يک قدرت منطقه‌اي؟ 

واقعيت‌هاي سياسي استراتژيک و جغرافياي کشور ما به گونه‌اي است که به ما امکان تبديل شدن به يک قدرت منطقه‌ا‌ي را مي‌دهد ومرزهاي آبي ما در درياي خزر، درياي عمان و خليج فارس و قرار گرفتن کشورما در منطقه تلاقي دو قاره آسيا و اروپا‌،به يک ايران مقتدر امکان حضور و مشارکت دربسياري از تصميم گيري‌هاي جهاني را خواهد داد. 

برجام براي ديپلماسي و ارتش ما اين امکان پرواز را فراهم آورده است، به شرط آنکه به درستي، با واقع بيني و با درايت و ارزيابي درست قدرت خود قدم برداريم و اکنون که اسباب بزرگي ما فراهم آمده است، به درستي به جايگاه بزرگان تکيه زنيم. نيروهاي مسلح ما امتحان خود را پس داده‌اند و اگر ديپلماسي ما هم بتواند در ديگر ابعاد مانند مذاکرات دو ساله هسته‌اي موفق باشد و توان عظيم علمي‌ما هم از قوه به فعل تبديل شود، مي‌توانيم ادعا کنيم که هر سه مولفه قدرت را صاحب شده‌ايم.

منبع:اطلاعات

تعداد بازدید : 1289
اشتراک گذاری:
هنوز دیدگاهی ثبت نشده‌است.شما هم می‌توانید در مورد این مطلب نظر دهید

یک نظر اضافه کنید

شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*

امتیاز شما