

آمارهاي متفاوت همگرا ميشوند
آمارهاي متفاوت همگرا ميشوند
داوود سوري (اقتصاددان)
صندوق بينالمللي پول در گزارشي رشد اقتصادي4.4 درصدي ايران در بهار امسال را كه ازسوي مركز آمار منتشر شده بود، تاييد كرد. اين درحالي است كه بانك مركزي رشد اقتصادي نيمه اول سال95 را 5.4 درصد اعلام كرده است. اكنون چالش اصلي اين است كه چرا از دو مرجع آماري، آمارهاي به نسبت متفاوتي منتشر ميشود. رمزگشايي از اين مساله به اين موضوع بازميگردد كه آمارهاي رشد فعلي، آمارهاي مقدماتي بهشمار ميرود و به احتمال بسيار قوي رقم آمارها تا انتهاي سال به يكديگر نزديك خواهند شد، بنابراين تفاوتي كه بين آمارهاي اعلام شده ازسوي بانك مركزي و مركز آمار ديده ميشود، صرفا بهدليل مقدماتي بودن آمارها و تفاوت در سال پايه است كه البته اين روند كاملا سير طبيعي خود را طي ميكند. قاعدتا بين اين دو مرجع آماري بايد تفاوتهايي وجود داشته باشد، چراكه طبيعت كلي آمار اينگونه است. اشتباهات آماري، دور و نزديك شدن اعداد، وجود روشهاي مختلف بهدليل استفاده از تقريبها در محاسبات و همچنين تصميمگيريها و فرضهاي درنظر گرفته شده، همه و همه باعث ميشود كه آمارها با يكديگر همخواني نداشته باشند و درنتيجه تفاوتها به چشم ميآيند. اين درحالي است كه چنددستگي در آمارها بهصورت طبيعي و نرمال نبايد زياد و ماندگار باشد. برداشت من اين است كه در انتهاي سال جاري آمارها به يكديگر نزديك ميشوند و نبايد زياد به آمارهاي مقدماتي اكتفا و توجه كرد. اما در اين ميان براي برداشته شدن اين اختلافات، چندين راه ازسوي تحليلگران پيشنهاد ميشود. تكمرجعي كردن انتشار آمار يكي از گزينههاي پيشنهاد شده است. روشي كه به سرعت خيال همه را راحت خواهد كرد و در اين شرايط هيچكس ديگر نميگويد چرا آمارها با يكديگر متفاوت هستند. در اين روش اگر آمار اشتباه باشد كسي متوجه نميشود و اگر هم درست باشد باز هم كسي متوجه نميشود. بنابراين راه چاره، تكمرجعي كردن نيست و تنها خاصيتش پاك كردن صورتمساله است. بهترين اقدام اين است كه اين دو مرجع آماري، روشها و آمارهاي خام خود را دراختيار محققان قرار دهند. شفافيت در اين موضوع باعث ميشود تا همه بتوانند نحوه محاسبه و نحوه خروجي به كار گرفته شده را ببينند. در اين چارچوب ميتوان بهراحتي قضاوت كرد و اگر خطايي هم از جانب اين دو مرجع ديده شود ازسوي محققان موردبررسي قرار گيرد تا مسير درستي طي و نهايتا اين دو مرجع به سمت يكديگر همگرايي يابند. اما پارامتر ديگري كه بايد بررسي شود اين است كه آيا آمارهاي اشتباه ميتواند روي انتظارات فعالان اقتصادي تاثيرگذار باشد يا نه؟ اساسا وقتي ميگوييم فعالان اقتصادي منظور ما دو گروه است؛ گروه اول افرادي هستند كه عملا در بازار فعاليت دارند. سرمايهگذاران، بنگاهدارها و... اين افراد بهخوبي از وضعيت بازار خبردارند، چراكه از نزديك شاهد چند و چون وضعيت اقتصاد كشور هستند و شايد آمارهاي منتشر شده براي آنها مهم و در اولويت نباشد. گروه ديگر اما دولتمردان و سياستگذاراني هستند كه معمولا نشان دادهاند هر آماري كه موردنظر خودشان باشد را استفاده ميكنند. طبيعي است كه آمار صحيح درواقع به تصميمگيري صحيح منجر ميشود و بديهيترين ابزاري است كه بايد دراختيار سياستگذار قرار گيرد تا بتواند از آن در جهت بهينه استفاده كند. اما آمارگيري تنها يكي از بخشهاي سياستگذاري محسوب ميشود و استفاده صحيح از آمار بحث ديگري است كه بايد موردتوجه قرار گيرد، بنابراين تفاوتهاي آماري كه بين بانك مركزي و مركز آمار ديده ميشود قابلاهميت نيست و اين اختلافات معمولا در سالهاي گذشته هم به چشم ميخورد. اما مهمترين كاركرد آمارها، برنامهريزي اقتصادي است و اين موضوع پاشنهآشيلي براي برنامهريزي و هدفگذاري در آينده بهشمار ميرود. متاسفانه يكي از مشكلات عمده كه در بحث برنامهريزي و بهطور كلي تحقيق و تصميمگيري وجود دارد، به آمارها بازميگردد. نبود آمارها و دراختيار قرار ندادن آنها به محققان همواره مسيري سنگلاخي در مقابل برنامهريزي و هدفگذاريها قرار داده است. يك مشكل عمده ديگر اين است كه مراجع آماري كشور به جاي اينكه آمار را توليد كنند و دراختيار محققان قرار دهند، آمار را توليد ميكنند و خودشان هم آن را تفسير ميكنند. اين اقدام كاملا اشتباه است و اين نهادها نبايد آمارها را تفسير كنند. بايد تا جايي كه امكان دارد، شفاف عمل كرد و اطلاعات ريز را دراختيار محققان و تصميمگيران واقعي و متخصص قرار دهند كه عملا اين كار صورت نميپذيرد. بهطور مثال طرح بزرگي مانند سرشماري با ميلياردها تومان هزينه برگزار ميشود اما در قالب چندين جدول دراختيار مردم قرار داده ميشود و از لحاظ تحقيقي هم به هيچ دردي نميخورد. در ايران آمار سازگار مداوم، داده نميشود و درنتيجه تعاريف تغيير پيدا ميكند. بهطور كلي شيوه آماردهي در كشور، براي تصميمگيري و برنامهريزي مناسب نيست.
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*
امتیاز شما