

نگاه سنتي، آفت خيرين بخش خصوصي
نگاه سنتي، آفت خيرين بخش خصوصي
چند سالي است كه بحث مسووليت اجتماعي در تشكلهاي بخش خصوصي درحال مطرح شدن است. با اين وجود اين بخش معمولا در حاشيه قرار دارد. جلسات كميسيونهاي اين بخش به سختي به ظرفيت ميرسد و اين بحث بيشتر به يك ژست روشنفكرانه يا خيرانه براي بسياري از فعالان بخش خصوصي بدل شده است. عدم آشنايي صحيح با بحثهاي مسووليت اجتماعي باعث شده كه امروز حتي در تشكلهايي مانند اتاق بازرگاني كه چندين سال است كميسيوني با نام مسووليت اجتماعي دارند باز هم مدلهاي نوين مسووليت اجتماعي جاي خود را به گلريزانهاي سنتي بدهد. با وجود تمام تلاشهاي اين كميسيون هنوز اكثر فعالان اقتصادي مطرح كارهاي خود را نوعي اداي مسووليت اجتماعي ميدانند و از اهميت مسووليت اجتماعي خبر ندارند. اين موضوع نه تنها در تشكلها بلكه در سطح جامعه هم ديده ميشود. اخلاق در جامعه هنوز با تعاريف اخلاق فردي تعريف ميشود و نهادهايي مانند تشكلها كه بايد مروج بحث اخلاق عمومي باشند خود با چنين مفاهيمي كمتر آشنا هستند. طبيعتا در چنين شرايطي شاهد مشكلات زيادي درخصوص مسووليت اجتماعي بنگاهها هستيم.
نگاهي به مسووليت اجتماعي
در چند دهه اخير يكي از مباحث مهم در بحث اخلاق كسب و كار موضوع مسووليت اجتماعي شركتي يا Corporate Social Responsibility بوده است. كيت ديويس در سال ۱۹۶۰ اظهار كرد كه مسووليت اجتماعي به تصميمها و كنشهاي كسب و كار به دلايلي كه دستكم بخشي از آنها فراتر از منافع اقتصادي و فني شركت است، مربوط ميشود. اندكي پس از آن الز و والتون در سال ۱۹۶۱ چنين استدلال كرد كه مسائلي را كه با گستردن سايه سازمانهاي خصوصي بر صحنه اجتماعي رخ ميدهد و اصولي اخلاقي كه بايد بر روابط ميان شركت و جامعه فرمان راند CSR نام دارد. به صورت كلي مسووليت اجتماعي شركتي مجموعه وظايف و تعهداتي است كه شركت بايد جهت حفظ، مراقبت و كمك به جامعهيي كه در آن فعاليت ميكند، انجام دهد.
از دهه ۹۰ميلادي اين بحث مطرح شد كه اكثر شركتهاي بزرگ به صورت جداگانه در راستاي مسووليت اجتماعي فعاليت ميكنند درحالي كه اگر اين موضوع در راستاي يك طرح صورت ميگرفت مطمئنا اثرگذاري آن بيشتر بود. در تشكلهاي نسل سوم اين تشكلها هستند كه با يك طرح جامع مسووليت اجتماعي اعضاي خود را در يك مسير واحد قرار ميدهند.
ايران و نگاه سنتي
اما در ايران موضوع اندكي متفاوت است. بحث مسووليت اجتماعي شركتي در ايران حالت ابتداييتري دارد. مسووليتي كه در كشور ما به نصب بيلبوردهاي تبريك به مناسبتهاي مختلف و برگزاري جشنوارهها و كمكهاي خيريه محدود شده است؛ بازاريابي عامالمنفعه ازجمله اقداماتي شده، كه امروزه بسياري از شركتهاي ايراني از آن به عنوان مسووليت اجتماعي ياد ميكنند؛ در مقابل نيز بسياري از موسسات خيريه نيز به جاي استفاده بهينه از اين شركتها فقط به چشم قلك به اين سازمانها نگاه و از آنها جز كمك مادي چيز ديگري را طلب نميكنند.
در تشكلها نيز وضعيت چندان بهتر نيست. تشكلهاي بخش خصوصي هنوز ساختار ابتدايي بازاري خود را با وجود تمام تلاشها براي ظاهر بهتر حفظ كردهاند و اكثر مسوولان تشكلي ايران فكر ميكنند، كمك به خيريهها و پرداختهايي كه توسط خيريهها به دست محرومان ميرسد به معني اداي مسووليت اجتماعي است. بر همين اساس در سالهاي اخير حتي برخي از تشكلها اقدام به تاسيس خيريه كردهاند. نمونه مشخص آن را ميتوان خيريه ابرار مربوط به اتاق بازرگاني دانست كه با بودجه اتاق و كمك اتاقيها به موضوع بهبود وضعيت قشر محدودي ميپردازد. در اتاق اصناف نيز اوضاع بهتر نيست. رسم زيباي گلريزان هر چند كاري بسيار پسنديده است اما واقعيت اين است كه تفاوت زيادي با موضوع مسووليت اجتماعي دارد و پرداختن به اين موضوعات اگر باعث شود كه تشكل از اصل مسووليت اجتماعي دور شود به معني تخصيص غيربهينه منابع است.
اخلاق عمومي هنوز جايي در كشور ندارد
مشكلي كه هنوز حتي تشكلها متوجه آن نيستند و به همين دليل نميتوانند مسووليت اجتماعي را به امري درست بدل كنند، بحث تفاوت ميان مسووليت فردي و مسووليت اجتماعي است. در حقيقت هر دو مبحث از اخلاق سرچشمه ميگيرد اما يكي به اخلاق فردي مربوط ميشود و ديگري از جنس اخلاق عمومي است. علت اينكه مسووليت اجتماعي در ايران مسالهيي فردي محسوب ميشود، آن است كه ما در كشور خود به پديده اخلاق عمومي توجهيي نداريم از آنجا كه تمامي تلقي ما از بحث اخلاق، اخلاق فردي است حتي در حوزههاي آكادميك و آموزشي نيز چيزي به عنوان اخلاق عمومي براي تدريس وجود ندارد. مباحث اخلاق عمومي با اخلاق فردي كاملا متفاوت است. در حوزه اخلاق عمومي با پديده قدرت مواجهايم، اصليترين ماموريت اين حوزه اخلاق، مهار و كنترل قدرت است و عدالتمحوري را دنبال ميكند.
مراقب باشيم مفهوم به انحراف نرود
در همين رابطه فاطمه دانشور، رييس كميسيون حاكميت شركتي و مسووليت اجتماعي اتاق بازرگاني ميگويد: مفهوم مسووليت اجتماعي همانطور كه ميدانيد اين روزها در تمام كشورها به خصوص در كشورهاي توسعه يافته مفهومي است كه بسيار از آن استفاده ميشود. به گفته وي در سالهاي اخير اين مفهوم توسط وزارت خانهها و سازمانهاي مختلف ديگري به كار گرفته ميشود و گاهي از اين مفهوم به صورتي كه انتظار داريم، مراقبت به عمل نميآيد و تعريف ديگري از اين مفهوم ميشود. وي با اشاره به برگزاري مراسم جايزه ملي مسووليت اجتماعي گفت: لازم دانستيم با تركيب قدرتمندي كه در شوراي سياستگذاري اين جايزه تعريف ميكنيم يكي از وظايف اصليمان مراقبت از اين مفهوم باشد به گونهيي كه تعريف درستي از آن در جامعه و در سطح شركتها و بنگاهها جاري شود.
دانشور افزود: امروزه واژه مسووليت اجتماعي به پارادايم غالب مديران بنگاهها مبدل شده و اميدواريم مديران بنگاههاي ايراني هم با قرار دادن مسووليت اجتماعي در استراتژيهاي سازماني خود بتوانند به ريسكهاي اجتماعي و زيستمحيطي پيرامون خود پاسخگو باشند.
وي درخصوص وضعيت مسووليت اجتماعي در ايران تاكيد كرد: در شاخص مسووليت اجتماعي نسبت به ساير كشورها در جايگاه خوبي قرار نداريم. در شاخص نيكوكاري كه به شاخص مسووليت اجتماعي كمي نزديك است در 161كشور رتبه 91 را داريم و شركتهايي كه در ايران مفهوم مسووليت اجتماعي شركتها را به طور كامل اجرا و تمام شاخصهاي مسووليت اجتماعي را عملياتي كرده باشد به طوري كه در برنامههاي مديريتي و استراتژي شركت براي تحقق اين شاخص برنامهريزي كرده باشند و از طرفي در ارائه نتايج و شفاف بوده و گزارش دهند، تعدادشان خيلي كم است و شايد به تعداد انگشتهاي دست برسد.
اعانه با مسووليت اجتماعي فرق دارد
سياستهاي مسووليت اجتماعي در تشكلهاي ايراني هنوز به روش بازاريهاي سنتي شبيه به پرداخت اعانه به فقرا و نيازمندان است. درحالي كه اگر به جاي اين روش همين هزينه محدود صرف بهبود وضعيت كسب و كار ميشد طبيعتا بخش خصوصي توان جذب نيروهاي بيشتري را داشت و درآمد پايداري براي نيازمندان شكل ميگرفت.
در حقيقت نگاهي به سياستهاي تشكلها نشان ميدهد هنوز طرحهاي مسووليت اجتماعي آنها با كمك مالي است اما تنها موضوعات آن تغيير كرده است. براي مثال در دهههاي قبل موضوع فقرا و بيماران در دستور كار بود اما امروز تشكلهايي به بحث خيرين آموزشي و خيرين ورزشي ميپردازند اما اساس كار تغيير محسوسي نكرده است. چنين روشهايي حتي براي بنگاهها نيز چندان كار نيست درحالي كه در مورد تشكلها اصولا چنين موضوعي قابل درك نيست. وظيفه اصلي تشكل آگاهسازي بنگاهها و به تبع آن برنامهريزي براي هم راستا كردن آنها در طرحهاي مسووليت اجتماعي است و اصولا دليل ندارد كه تشكلها حتي به صورت نمادين خود وارد بحث مسووليت اجتماعي بنگاهها شوند.
به صورت كلي تفاوت اصلي شركتها (سازمانها) با موسسات خيريه (موسسات) در اين است كه سازمانها براي سود دهي ايجاد ميشوند و موسسات براي ارائه خدمات خيرخواهانه. اما در درازمدت سازمانها جلوه منفعتطلبي پيدا ميكنند كه براي تعديل اين جلوه سازمانها اقدام به تقسيم بخشي از اين سود در فعاليتهاي خيرخواهانه ميكنند. اما مساله اين است كه اين كار خير قرار است در راستاي منافع همان شركت باشد و اين موضوع نياز به برنامهريزي دارد. براي مثال جمع شدن تمامي فعاليتهاي خير در يك زمينه باعث مغفول ماندن بخشهاي ديگري ميشود. در حقيقت اين اداي مسووليت اجتماعي بايد به گونهيي باشد كه فضاي كسب و كار را براي بنگاهها مناسب كند و طبيعتا همين موضوع سرآغازي براي برنامهريزي تشكلها در زمينه مسووليت اجتماعي بنگاههاست.
منبع:تعادل
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.پر کردن فیلد های ستاره دار اجباری است.*
امتیاز شما